فقدان تشکل مستقل بمعنی فقدان جنبش کارگری

 

عدم ایجاد تشکل مستقل موجب جذب کارگران در تشکیلات وابسته می گردد

 

 

 

هیاهوی انتخابات رییس جمهوری منتخب حکومت با پوششی از آرای مردم باتمام رسید تا با فضای جدیدی که حکومت ایجاد کرد ، کارگران همچون دیگر اقشار در انتظار معجزه یک روحانی دیگر بنشینند ! اکنون تئوریسینهای طبقه سرمایه دار با بوق و کرنا از همه می خواهند که حداقل ١٠٠ روز به این دولت منتخب فرصت دهند تا ویرانیهای دولت پیشین را بازسازی کند ! چگونه است که جناحهای حکومت از پیش از انتخابات ودر  ١٠٠ روز آینده حق دارند که در مقابله با یکدیگر سهم بیشتری را از قدرت سیاسی بدست آورده و به اموالی که از غارت منابع اقتصادی کشور کسب کرده اند ، دست درازی کنند و اما کارگران باید در انتظار تکه نانی باشند که احیانا از سوی آنها پرتاب خواهد شد ؟ آیا تجربه ٣٤ ساله حکومت جمهوری اسلامی و همچنین تجارب باقیمانده از سالهای طولانی سلطنت پیشین اثبات نکرده است که بیشترین امکان حرکت کارگران و دیگر اقشار سوسیال دموکراسی که اکثریتی از آنان دانشجو هستند ، تنها زمانی اوج گرفته که حکومت مرکزی گرفتار جنگ جناحی خود بسر برده و یا اینکه بدلایل گوناگون دچار ضعف گشته است ؟ آیا تجارب گذشته حاکی از آن نیست که سرکوب بویژه کارگران و سوسیال دموکراسی با تثبیت بیشتر لایه های قدرتی که از پس درگیری جناحی ایجاد می گردد ، شدت یافته است ؟ آیا تجارب پیشین ثابت نکرده که از پس هر تثبیت حاکمیت ، گروه و یا گروههای وابسته دیگری از جناح به قدرت رسیده ، به خیل گروههای وابسته پیشین اضافه شده تا نقش تشکیلات بظاهر مستقل کارگری را بازی کنند ؟ آیا جذب کارگران ناآگاه برای کسب برخی امتیازات حقوقی به این تشکیلات وابسته رنگارنگ که با داشتن امکانات اقتصادی و ارتباط با لابیهای قدرتی و در زیر سایه نیروهای امنیتی ، امکان گرفتن امتیازی را دارند بدلیل فقدان تشکلات مستقل کارگری نیست ؟

 

علیرضا ثقفی  در سالروز کودتای ٢٨ مرداد و نقش کارگران اشاره دارد که در مبارزات سراسری علیه رژیم کودتا ، کارگران و زحمتکشان و بخش‌های وسیعی از متحدان آنان که دانشجویان و روشن‌فکران و غیره بودند ، نشان دادند که از آگاهیهای صنفی فراتر رفته و دارای آگاهیهای اجتماعی و سیاسی هستند ، اما تشکل خاص خود را ندارند و در زمینه‌ی حفظ دستآوردهای خود ضعیف هستند . حوادث پس  کودتا بیش از همه نشان داد که کارگران و زحمتکشان باید به تشکلها و نیروهای خود و رهبری بلافصل متکی باشند و هر گونه عدم استقلال یا تصمیم‌گیری خارج از تشکلهای بلافصل خود را مردود بدانند . ضعف رهبری کارگران در ۲۸ مرداد و پس از آن سبب شد تا بسیاری از دستآوردهای آنان طعمه سرمایه‌ داران قرار گیرد ، دستآوردهایی که هنوز هم طبقه کارگر نتوانسته است دوباره به دست ‌آورد . استقلال جنبش کارگری و ایستادن روی پای خود ، امروز یکی از مهمترین دستآوردهای تجارب گذشته است .

 

آری حکومت همچون ماری خوش خط و خال یکبار دیگر پوست می اندازد تا بگمان کسانی این بار از درون مار یک پروانه بیرون می آید تا بجای ترس ، موج شادی بیافریند ! بافتهای نیرومند رژیم از تندرو و اصولگرا ، از اصلاح طلب و معتدل زمزمه می کنند که اگر زمان به این دولت داده شود ، مردم را از بحران سیاسی و اقتصادی نجات می دهد . انگار که دولتهای پیشین از دولت موقت بزرگان تا ریاست بنی صدر ، از دولت جنگ موسوی و خامنه ای تا دولت سازندگی رفسنجانی ، از دولت اصلاح طلب خاتمی تا دولت احمدینژاد و سرانجام دولت جدید روحانی که الویت همگی حفظ و ثبات نظام بود ، تاج گلی برسر کارگران و دیگر اقشار زده اند ! مقایسه ای از زندگی کارگران و حقوق بگیران کم درآمد در ٣٤ سال گذشته حاکیست که وضعیت آنها مرحله به مرحله بدتر و بدتر شده تا به امروز که دیگر زندگی با شرایط بسیار پایینتر از زیر خط فقر تحمل ناپذیر گشته است . سیاستمداران وابسته و کارگزاران بظاهر کارگری رژیم با ترفند مقایسه زندگی ٨ سال گذشته با پیش از آن ، تلاش دارند تا کاسه و کوزه را برسر احمدینژادی بشکنند که با تایید کامل ولایت فقیه و دیگر مسولان درجه یک رژیم و فرماندهان سپاه برسر کار آمد تا سیاست آنزمان را اجرا کند . بی جهت نیست که برخی از سیاستمداران و روشنفکران در داخل و بیشتر در خارج کشور که همواره به عقب و گذشته بعنوان مدینه فاضله چشم دارند ، دوران طلایی رضا شاه و محمدرضا شاه را در سایتها پر کرده اند . بدیهی است که اگر مقایسه زندگی با گذشته مطرح باشد ، سلطنت طلبان محق تر از سیاستمداران اصلاح طلبند ، اما آنچه فراموش می گردد اینستکه هیچکدام به دوران پر رنج و استبدادی سلطنت و جمهوری اسلامی اشاره ای نداشته و استثمار و مبارزه طبقاتی را منکر می گردند و سرانجام اینکه تاریخ را نمی توان به عقب برگرداند .  

 

علی نجاتی در مقاله ای وضعیت زندگی کارگران را شرح داده می گوید ؛ طی دو ماهی که از آغاز سال ٩٢ می گذرد افزایش هزینه های زندگی هر روز ابعاد تازه ای بر خود میگیرد وگذران زندگی بر  میلیونها خانواده کارگری بیش از پیش سخت تر می شود . تازه این اول سال است و موج سرسام آور دیگری از تورم و گرانی با افزایش ٣٨ درصدی حاملهای انرژی وغیره در راه است . در این میان زندگی و معیشت کارگران چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد ، دغدغه هیچکس در این مملکت نیست و دولت و دیگر نهادهای اداره کننده جامعه هیچ مسئولیتی در قبال معیشت میلیونها خانواده کارگری برای خود قائل نیستند . از اینرو هم است که وزیر کار از عادلانه بودن حداقل مزد کنونی یعنی تحمیل مرگ و نیستی بر خانواده های کارگری دفاع می کند تا صاحبان سرمایه بی هیچ دغدغه ای سودهای نجومی خود را از گرده کارگران بیرون کشند . دفاع تمام عیار وزیر کار از تحمیل گرسنگی بر میلیونها خانواده کارگری در شرایطی انجام میشود که همین ٢٥ درصدی که بر روی حداقل مزد کارگران گذاشتند با توجه به گرانیهای دو ماه گذشته عملا ذره ای در حتی حفظ قدرت خرید کارگران به میزان سال گذشته نیز نقشی نداشته است . از سوی دیگر بسیاری از کارفرمایان با صراحت از اعمال این افزایش در حداقل مزد کارگران خودداری می کنند و برخی از آنان در کمال وقاحت  و شقاوت و سودجوئی که تماما حاصل تحمیل شرایط قرون وسطائی از سوی سیستم موجود بر طبقه کارگر ایران است اعلام می دارند چنانچه علاوه بر این ٢٥ درصد افزایشی در حداقل مزد کارگران صورت بگیرد ، دست به اعتراض میزنند !؟

 

وظیفه کارگران آگاه و سوسیال دموکراسی همچون معلم و استاد که آموختن کتابها را به دانش آموزان و دانشجویان در کلاس درس انجام می دهند ، آموختن دانش مبارزاتی به کارگران در کلاس درس آنها که محیط کار و زندگی است ، می باشد . باید به کارگران گفته شود که قانون کار در زمان سلطنت و با قدرت یابی شاهان چگونه بیشتر و بیشتر برضد کارگران تدوین گردید تا شاهان گمان برند که از ارث پدریشان است که به کارگران حقوق می دهند . باید سیر قانون کار به کارگران آموزش داده شود که چگونه فروهر و توکلی و ربیعی و سرحدی زاده و کمالی قانون کاری را تدوین و در مجالس تشریفاتی و امر ولایت فقیه تصویب کردند تا امروزه محجوب و جلودار زاده و دیگران آنرا ستایش کنند که ایراد از مدیریت است و قوانین  اساسی و کار ایرادی ندارند . باید کارگران بیآموزند که سیر قانون کاری که از قرارداد دایم به قرارداد موقت و سفید امضا ختم گردید در دوران قدرت رفسنجانی و خاتمی و بافت زرد کارگری خانه کارگر و دیگر تشکیلات وابسته بوده و اینکه همه اینکارها آگاهانه و برای خدمت به سرمایه داران تازه بدوران رسیده اصلاح طلب و اصولگرا و فرماندهان سپاه در جهت سیاستهای نیولیبرالیستی انجام گردید . باید کارگران فراگیرند که هیچگاه دولتهایی که جایگزین پیشینیان میگردند ، هرگز قادر نخواهند بود که برضد خود و دیگر سرمایه داران زنجیر استثمار را شل کنند تا سود کمتری نصیب آنها گردد ! بهمین دلیل است که دولت منتخب سرمایه داری بلافاصله از کار گروههای اقتصادی سخن می گوید تا وامهای بانکی نه به وابستگان دولت قبلی ، بلکه به وابستگان خود و دیگر اصولگرایانی از سیاسی و روحانی و سپاهی تعلق گیرد با این عنوان که هدف راه اندازی چرخ تولید است . چرا این دولت که مدعی آگاهی نسبت به زندگی کارگران و دیگر اقشار حقوق بگیر کم درآمد است  ، بلافاصله حقوق آنها را اضافه نمی کند و یا حتی حداقل دستور پرداخت افزایش حق مسکن را نمی دهد ! چرا هنوز ایجاد تشکل مستقل و حق اعتصاب رسما اعلام نمی شود و کارگران زندانی بجرم ایجاد تشکل مستقل آزاد نمی گردند ؟

 

بررسی سوابق وزرا و تیم اقتصادی دولت جدید از زنگنه و نعمت زاده و دیگران که در دوران وزارت پیشین خود بدستور رفسنجانی و دیگران پای قراردادها را امضا میکردند تا خود نیز جزیی از کمیسیونهای اربابان را بجیب بزنند و در ٨ سال گذشته نیز از شرکتهای خصوصی خود سود سرشاری برده اند ، حاکیست که آنها بهمراه کسانی همچون ربیعی محال است که حاضر باشند حق کارگران را ادا کنند ؟ برفرض محال این دولت بتواند حداقل حقوق را به بالای خط فقر رسانده و قراردادهای موقت را لغو نموده و به کارگران مجوز حق تشکل مستقل و اعتصاب بدهد ، آیا آنزمان کارگران باید دست از مبارزه برداشته و جهت لغو استثمار حرکتی نکنند ؟ آیا اگر حقوق کارگر ترمیم گردد و حق بیمه آنها پرداخت شده و بازنشستگی با تسهیلاتی انجام گیرد ، بدلیل رافت و خوش قلبی این دولت است و یا اینکه همه اینها بخش ناچیزی از حقوق عقب افتاده و مزایایی است که کارگران کارش را انجام داده و دولت و کارفرمایان حق آنها را ادا نکرده اند و اگر اکنون چنین کنند بدلیل اعتراضات گسترده کارگران و ترس از گسترش اعتصابات همگانی کارگران در آینده است ! آیا مگر نه اینکه حق کارگر گرفتنی است و مگر این موضوع در طول نظام سرمایه داری در قرون گذشته اثبات نشده و اینکه همواره در این مبارزه طبقاتی ، سرمایه داران تلاش می کنند چه مستقیم و چه زیرکانه با تصویب قوانینی ، حقوق داده شده را مجددا سلب کنند ! چرا نباید کارگران را با تحلیل طبقاتی آشنا نمود تا بجای مقایسه ای از اساس نادرست به تایید گذشته ای بهتر بپردازد که هیچگاه واقعیت نداشت ؟ چگونه است که ربیعی موسس خانه کارگر و مسول نشریه کار و کارگر که با دیگر همپالکیهایش همچون محجوب محیط کارگری را چنان امنیتی کردند تا همه کارگران آگاه و مبارز را از کار اخراج و زندانی کند ، اکنون بعنوان وزیر کار بسود کارگران قدم برخواهد داشت ؟

 

ربیعی که بدلیل  خدماتش در سرکوب کارگران و همراهان سوسیال دموکراتش ، پای به وزارت اطلاعات رفسنجانی و خاتمی می گذارد تا فردی  از مجموعه ای باشد که در کشتار و قتلهای زنجیره ای بسیار موثر بود و زمانیکه پرونده آنها رو شد بکمک حجاریان و گنجی و با مسولیت خاتمی پرونده را ماست مالی کردند ! ورود ربیعی در وزارت کار بهمراه خروج تشکیلات دولتی کارگری وابسته به گروه احمدینژاد از قدرت هم زمان خواهد شد با قدرتیابی بیشتر محجوب و دارو دسته خانه کارگر که کاملا تجربه جلوگیری از ایجاد تشکلات مستقل کارگری را دارند . بی جهت نیست که دبیر خانه کارگر اسلامشهر می گوید برخی از تشکلات کارگری در دولت گذشته از وظیفه اصلی خود که پیگیری منافع کارگران است ، فاصله زیادی گرفتند و در طول این مدت بجای دخالت موثر در امور صنفی کارگران ، با دخالت در امور سیاسی از مسیر اصلی خارج شدند . وی گفت اگر این تشکلات قصد حیات بیش از ٨ سال را دارند ناچارند که به ریشه و خاستگاه خود رجوع کنند و لذا خواستار بازگشت این تشکلات به جایگاه اصلی خود در دامان جامعه کارگری از نوع زرد شد . این جملات کاملا روشن می کند که چگونه اعضای خانه های کارگر با سیاست نظام هماهنگ شده و اینکه آموزش می بینند تا هر گروهی در میان اقشار خود به حفظ و تثبیت نظام بپردازد . گرچه مسولین خانه کارگر بدلیل ایجاد تشکیلات وابسته  به دولت احمدینژاد کمتر اجازه دخالت سیاسی را داشتند ، اما بازهم نمایندگانی را به مجلس و شورای شهرها فرستادند و برخلاف گفته فوق مبنی بر خارج شدن از مسیر اصلی ، در آینده نیز بکمک ربیعی و دیگر اعضای دولت کار سیاسی بیشتری خواهند کرد . البته مسولین تشکیلات وابسته کارگری خارج از منافعی که از طریق این بافتها بجیب می زنند ، خود نیز در استفاده از برخی رانتهای دولتی و حکومتی شریک هستند که موسسه غیرانتفاعی کار در قزوین محجوب که نماینده مجلس و مسول خانه کارگر یک نمونه از آنهاست .

 

بخشی از گفته مسولین تشکیلات وابسته نسبت به دولت روحانی و وزارت ربیعی در زیر آورده می شوند ، تا روشن گردد که آنها تا چه اندازه از تغییر جناحی در قدرت خوشحال بوده و اینکه چگونه با سخنان دلفریب تلاش دارند تا کارگران را به خواب خرگوشی فرو برده تا با صبر و انتظار چشم به الطاف دولت منتخب بدوزند . متاسفانه برخی از تشکلات نیمه مستقل نیز بدلیل داشتن نمایندگانی که خواستار شرکت در قدرتند ، نیز در این شادمانی سهیم شده اند تا مبارزات کارگرانی که این تشکلات را ساخته اند ، نادیده گرفته شوند . اولیا علی‌بیگی رییس کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور در مراسم معارفه وزیر جدید تعاون ، كار و رفاه اجتماعی گفت ؛ سه جانبه ‌گرایی واقعی ، حاصل تعامل یک دولت مردم سالار با تشکلهای کارگری و کارفرمایی است . وی گفت جامعه کارگری مطالبات فراوانی از وزیر جدید کار دارد ولی مهمترین و بنیادی‌ترین موضوع ، سه جانبه گرایی است و شکل گیری سازمانهای کارگری و کارفرمایی را پیش نیاز اصلی سه جانبه گرایی توصیف كرد و گفت؛ سه جانبه گرایی در اصطلاح حقوق بنیادین کار به معنای دخالت دادن نمایندگان دولت و تشکلهای کارگری و کارفرمایی در تنظیم روابط کار و تدوین مسائل مربوط به کار است و مشارکت دولت و دیگر شرکای اجتماعی برای اتخاذ تصمیم در زمینه مسائل مربوط به کار ناشی از اعمال سه جانبه گرایی است . دبیر کانون‌ هماهنگی شوراهای اسلامی کار تهران گفت ؛ ربیعی بعنوان وزیر كار می‌تواند پاسخگوی نیاز كارگران باشد . کانون شوراهای اسلامی کار تهران در بیانیه ای اعلام کرد رأی اعتماد مجلس به ربیعی نشانه اعتماد به آرای كارگران در انتخابات است . سخنگوی كانون عالی انجمن های صنفی كارگران سراسر كشور از حمایت این تشكل رسمی كارگری از ربیعی گزینه پیشنهادی رئیس جمهور برای تصدی وزارتخانه تعاون ، كار و رفاه اجتماعی خبر داد . غلامرضا عباسی دبیر کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگری کشور ربیعی را فردی توانمند خواند که از عهده حل مشکلات جامعه کارگری بر می‌آید .وی گفت ؛ بهبود شرایط نامناسب معیشتی ، افزایش مزد پایه ، اشتغالزایی پایدار ، کرامت بخشیدن به کارگران و رعایت حقوق بنیادین کار را از مطالبات اصلی جامعه کارگری است و ربیعی می‌تواند احیاء اصل فراموش شده سه‌جانبه‌ گرایی که قانون هم روی اجرای آن تاکید دارد کرامت را به کارگران باز گرداند ! چمنی رئیس انجمن صنفی کارگران پیمانی پتروشیمی تبریز با اشاره به وعده‌ رئیس جمهور در دوران تبلیغات انتخابات ، خواستار افزایش مزد پایه کارگران متناسب با نرخ واقعی تورم شد . وی خواستار احیاء اصل فراموش شدهٔ سه جانبه گرایی در حوزه روابط کار شد و گفت ؛ تشکلهای کارگری باید چنان مستقل شوند که براحتی مطالباتشان را در فضای عمومی جامعه بیان کنند .وی با اشاره به تصدی وزارت كار توسط علی ربیعی ، وجود او را فرصتی برای استقلال تشكلهای كارگری از دولت توصیف كرد و گفت ؛ تشکل‌های کارگری باید آنچنان قدرت و منزلتی پیدا کنند که موافقت یا مخالفتشان ملاک تصمیم‌گیری شود .

 

جای تاسف است زمانیکه یکی از تشکلات با ادعای ٢٧،٠٠٠ عضو سخن از تکبیر کارگران برای انتخاب ربیعی وزیر امنیتی کار می کند ، که با اینکار توهینی را بهمه کارگران آگاه نثار می کند که چه اندازه باید در ایجاد تشکل مستقل بکوشند تا چنین نماینده ای مبارزات اقتصادی کارگران پیمانکاری پتروشیمی را بلجن نکشد و این موضوع برای تشکیلات گروه صنعتی صفا نیز صادق است که اطلاعیه های آنها در زیر آورده می شود . اتحادیه کارگران قرار دادی وپیمانی صنایع پتروشیمی ماهشهر وبندر امام خمینی با انتشار بیانیه‌ای خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی از دکتر علی ربیعی برای تصدی وزارت تعاون ، کار ورفاه اجتماعی حمایت کردند . در بیانیه این اتحادیه که ۲۷ هزار عضو دارد ،  آمده است ؛ اینک که با معرفی کابینه تدبیر و امید ، در آستانهٔ برداشتن گام دیگری در راه رسیدن به اهداف رهبر معظم انقلاب و خواست ملت شریف ایران هستیم از جنابعالی و نمایندگان محترم خود در مجلس شورای اسلامی انتظار داریم با رأی قاطعانه خود به وزرای پیشنهادی ریاست محترم جمهوری ، بخصوص وزیر تعاون ، کار و رفاه اجتماعی که بیشترین دغدغه جامعهٔ کارگری را داراست ، بار دیگر باعث حیرت دشمنان ایران اسلامی شویم . در ادامه بیانیه آمده است ؛ برگزاری انتخاباتی پر شور و آگاهانه ، کسب موفقیتهای بزرگ بخصوص در عرصه ورزش ، ملموس شدن جو تعامل و همدلی و همچنین شور و شعف در جامعه ، همه و همه نشان از حرکت معقولانه و دور از احساسات و تعصبات گروهی و جناحی دارد . همچنین در بخش پایانی بیانیه ، اتحادیه کارگران قرار دادی وپیمانی صنایع پتروشیمی ماهشهر وبندر امام خمینی اعلام کرد ؛ این اتحادیه با حدود ۲۷ هزار کارگر روز رای‌گیری بشکرانه تعامل و رأی اعتماد مجلس به کابینهٔ دکتر روحانی رأس ساعت ۱۲ ظهر به مدت ۲ دقیقه با سر دادن بانک تکبیر ، بار دیگر مراتب بندگی خود را در پیشگاه خداوند متعال اعلام خواهند داشت ؟! با انتشار اطلاعیه‌ای گروه صنعتی صفا که از ۱۲ کارخانه تولیدی و ۶ هزار نفر پرسنل تشکیل شده است  ، تصدی ربیعی بر وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی را نوید بخش فرا رسیدن بهار کسب و کار و از سر گیری طرح‌های کلان ایجاد اشتغال خوانده است !؟

 

رضا رخشان در مقاله ای در رابطه با مبارزه طبقاتی و سوسیالیسم می گوید ؛ عدالت بمعنای برابری ومساوات ورفع هرگونه تبعیض در زندگی ما انسانها واژه ای ذهنی و پر طمطراق واغوا کننده ، در درازایی به اندازه تمام تاریخ ، چه کسانی که جهت گریز از ستم و تبعیض های گسترده از طرف قدرتمندان ، با مبارزه های طولانی وبی امان خود بدنبال بر پا کردن ایده های عدالت خواهانه بودند ، می باشد . ایده هایی که براساس  درک افراد ، با توجه بمنابع نیازموده محدودی که وجود داشت ( مکاتب وادیان ) هر گونه جنبشی را درین راستا ، مشروع می شمرند . طبیعی است چنین مبارزه ای در نفس خود ودر چالش با منابع قدرت ، جدای از نتایج آن ، گاه بسیار خشن و بیرحمانه بود وچه کسانی که تنها بخاطر مطامع سیاسی و اقتصادی وبا سواستفاده از نارضایتی هایی که ناشی از بسترهای ناعادلانه ای که در سطح اجتماع وجود داشته است یعنی با رسوا کردن جریانات رقیب که با تسلط  بر منابع قدرت و ثروت و بهره بردن از رانتهای کلان به ثروتهای افسانه ای رسیده اند ، می باشد . وجه دیگر این چنین مال اندوزی های کلان ، خیل اکثریتیست که با سختی ومشقت وتنگدستی ، روزگار می گذرانند ومحتاج نان شب می باشند . در چنین احوالی شعارهای عدالت خواهانه بازار پر رونقی دارد بطوریکه  گروه یاد شده با موج سواری بر این گونه نارضایتی ها وبزرگنمایی این قبیل مسائل بغرنج در زمینه اجتماعی واقتصادی سخت تلاش می کنند تا به اهداف فردی وگروهی خود ( که قطعا اولویت آنها تحقق عدالت برای سایرین نیست ) که در چالش مستمر با گروه رقیب هستند وهمچنین خود را در امر رسیدن به ثروت وقدرت محق می بینند ، نائل شوند . البته وجود چنین فرصت طلبانی که با سوء استفاده از خواسته های بحق جامعه ، خود را منادی تحقق عدالت می خوانند بسیار قدیمی است .  چراکه همیشه در اجتماع آدمیان مسائلی مانند ستم ، بی عدالتی ، رانت خواری ، تبعیض وفقر وفلاکت وجود داشته است . تازمانیکه چرخ برین منوال میچرخد رویای جامعه ای توام با عدل وداد ، رویایی شیرین است .

 

آری کارگران ضربه اصلی را از ناآگاهی و فقدان تشکل مستقلشان را می خورند تا فرصت طلبانی در نقش دایه مهربانتر از مادر با اجرای نقش نمایندگی ، انحرا از کره راه مبارزات طبقاتی دور کنند . سخنان این وابستگان زرد کارگری همگی حاکیست که آنها بیشتر از ارتقای زندگی کارگران بفکر سه جانبه گرایی هستند تا ضمن رسمیت بخشیدن و راه یافتن به سازمانهای بین المللی کارگری ، خودرا بیشتر به مافیای طبقه حاکم متصل کنند . سخنان نمایندگان کارفرمایان نیز با شادمانی از اینکه افزایش حقوق کارگران نسبت به اهمیت سه جانبه گرایی کمتر الویت دارد به این جشن زرد پیوستند و در پوشش جلوگیری از اخراج کارگران ، خواستار پرداخت بدهی دولت به پیمانکاران شدند . محمد عطاردیان دبیر کانون‌عالی انجمن‌های صنفی کارفرمایی خبر داد که طی دو سال اخیر بیش از یک میلیون کارگر در پروژه‌های عمرانی بیكار شده اند چراکه دولت ۱۲ تا ۱۵ هزار میلیارد تومان از معوقات پیمانکاران پرو‌ژه‌های عمرانی را نپرداخته است . این مقام کارفرمایی بابیان اینکه حداقل ۲ میلیون نفر در پروژه‌های عمرانی مشغول بکار بودند گفت ؛ بدلیل بدقولیهای دولت تعداد این افراد به نصف کاهش یافته است عطاردیان در جایی دیگر گفت ؛ جای خوشحالی است که موضوعاتی چون واگذاری امور مردمی به تشکلهای صنفی فراگیر بخشی از برنامه‌های وزیر پیشنهادی تعاون ، کار و رفاه اجتماعی دولت است . وی بایاآوری اینکه مشابه چنین مطالبی از زبان رئیس جمهور منتخب نیز شنیده می‌شود ، گفت ؛ امیدواریم این سخنان در حد وعده و شعار باقی نماند . وی افزود ؛ تولید کنندگان و صنعتگران بخش خصوصی ایران معتقد هستند که مسائل و موضوعات مرتبط با بازار کار کشور تنها در چارچوب گفتگوهای سه جانبه‌ای که توسعه ملی و تحقق کار شایسته موضوع محوری آنهاست قابل حل و فصل است .

 

بدیهی است که با تغییر جناحبندی در دولت و حکومت ، تغییراتی نیز در میان گروههای وابسته کارگری ایجاد شده و مسولین آنها تلاش خواهند کرد که بعنوان بافتهای قدرت باقی بمانند . بعنوان نمونه هادی ابوی سخنگوی کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران از خروج این تشكل رسمی كارگری از جبهه متحد كارگران ایران اسلامی خبر داد . وی در این باره گفت ؛ بدلیل اقدامات خودسرانه و بدون هماهنگی برخی اعضا ، هیات مدیره کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران تصمیم گرفت از جبهه متحد كارگران ایران اسلامی خارج شود . وی بدون اشاره بنام این افراد ادامه داد ؛ جبهه متحد كارگران ایران اسلامی با هدف انجام كار تشكیلاتی و شركت هر سه تشكل كارگری در تصمیم گیری ها تاسیس شد اما در مدت سپری شده از عمر این جبهه به اهداف مذكور دست پیدا نكردیم . وی در پایان اظهار  گفت ؛ فعالیت‌ تشکل های کارگری ابزاری برای پیشبرد مقاصد سیاسی نیست بلكه باید در راستای منافع کارگران باشد ! اخیرا نیز تعدادی تشکل نیمه مستقل هم ایجاد شده اند که برخی از مسولان آنها در تلاشند تا رسمیت تشکلشان توسط مسولان شناخته شده و بتوانند همچون خانه های کارگر و انجمنهای اسلامی آزادانه فعالیت کنند . یکی از این نوع تشکلات ، اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی پتروشیمی بندر امام است که کارگران آنها در مقابله با دولت و حذف پیمانکاران دلال ، دولت را وادار به رسمی کردن بخشی از کارگران نمودند . در مجمع اخیر اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانکاری شرکتهای مخابراتی سراسر کشور ، غلامرضا توکلی بعنوان دبیر اتحادیه انتخاب شد ، همچنین در این مجمع خانه‌های کارگر سراسر کشور بعنوان محل استقرار دبیرخانه‌های این اتحادیه تعیین شدند . اتحادیه کارگران پیمانی و قراردادی شرکت‌های مخابراتی سراسر کشور از حدود ۹ ماه پیش فعالیت رسمی خود را آغاز کرده است و در اساسنامه این اتحادیه از توسعه فضای کاری ، فعالیت‌های اجتماعی وفرهنگی ، بهبود شرایط و روابط در محیط‌های کاری و ارائه خدمات مختلف رفاهی و مالی به اعضا به عنوان وظایف اتحادیه یاد شده است . عباس رضایی نایب رئیس اتحادیه کارگران  از برسمیت شناخته نشدن تشکلهای کارگری منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی ماهشهر انتقاد کرد و گفت ؛ وجود تشکلهای کارگری در آیین نامه‌های منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی ماهشهر پیش بینی نشده است كه این خلاء قانونی باعث شده نهادهای کارگری منطقه از سوی مقامات دولتی به رسمیت شناخته نشوند . وی با اشاره به صادر نشدن مجوز فعالیت تشكلهای كارگری توسط سازمان منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی ماهشهر و اداره کار منطقه ، بذكر مثالی در خصوص برخورد مسئولان دولتی با تشكل صنفی متبوع خود پرداخت و گفت که مسئولان منطقه در مذاکرات شفاهی می‌گویند اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی پتروشیمی بندر امام را برسمیت می‌شناسند اما در پشت پرده گزارش می‌دهند که اتحادیه غیر قانونی است. رضایی در این باره به نامه رئیس اداره کار منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی ماهشهر بنماینده ماهشهر در مجلس اشاره كرد که در این نامه اتحادیه غیر قانونی خوانده شده بود . بگفتهٔ رضایی ، اعضای هیات مدیره اتحادیه بیش از ۵ بار به صورت تلفنی و حضوری برای دیدار با این مقام دولتی تلاش کرده‌اند اما او هر بار بشیوه‌ای از تشکیل جلسه مشترک سر باز زده است . بهرحال تلاش تشکیلات زرد کارگری و تشکلات نیمه مستقل رسمیت نیافته برای بقا و افزایش قدرت بروشنی دیده می شود و در اینراه بجز چند تشکل مستقل کارگری که در گذشته ایجاد شده و تابحال بسختی خود را حفظ کرده اند ، تلاش برای ایجاد تشکلات مستقل دیگر ادامه دارد .

 

تاکید مسولین خانه کارگر به فعالیت بیشتر در محیط های کارگری برای جذب کارگران ناشی از ترسی است که از بهم پیوستگی اعتراضات پراکنده کارگران دارند تا با زیر سوال رفتن و افشا شدن نقش تشکیلات وابسته کارگری ، تشکلات مستقل کارگری بیشتری ایجاد گردند . موضوع اعترضات کارگران که دیگر امکان زندگی کردن بدلیل بحران اقتصادی را ندارند ، یکی از عواملی بود که رژیم را به تغییر ماهیت دولتی با ظاهری آراسته نسبت به دولت احمدینژاد نمود که سمبلش وقاحت بیش از حد در گفتار و کردار بود . بنابراین جاده خانه های کارگر و حزب اسلامی کار کمالی در دولت امنیتی روحانی کاملا صاف خواهد بود تا با تحقق بخش ناچیزی از خواسته های کارگران ، خودرا دایه های بهتر از مادر به کارگران وانمود کرده و به جذب آنها بپردازند . بدیهی است که نقش اصلی این تشکیلات وابسته جلوگیری از ایجاد تشکلات مستقل کارگری است که در اینراه کمک نیروهای امنیتی و نظامی را نیز خواهند داشت . این مسولین در ابتدا کارگران را به صبر دعوت خواهند نمود با این دلیل که دولت جدید زمان لازم دارد تا ویرانیهای گذشته را ترمیم کند ، گرچه خود می دانند بحران تنها بستگی به این ٨ سال نداشته و بهیچ وجه هم قابل ترمیم نیست و بتدریج گرانیها را رسمیت بخشیده و و مایحتاج مصرفی مورد نیاز و انرژی گرانتر خواهند شد . در ضمن محجوب و سایر شرکا تلاش خواهند کرد که سه جانبه گرایی کنترل شده را پیش ببرند تا خود جانشین نمایندگان دولت قبلی در آی ال او گردند و ضمن قانونی جلوه دادن به دولت در سازمانهای جهانی ، دست تشکلات مستقل فعلی را همچون گذشته از رسیدن به سازمانهای بین المللی کار باز دارند . بی جهت نیست که دبیر خانه كارگر بجنورد مهمترین وظیفه ربیعی را نه حداقل بالا بردن حقوق از خط فقر ، بلکه بازگرداندن قطار وزارت كار به ریل سه‌جانبه‌گرایی دانست .

 

سازمان جهانی کار و اتحادیه های بین المللی کارگری که وابسته به کشورهای غربی هستند ، بدلیل تایید مقاوله نامه ها توسط دولت خاتمی ، بارها خواستار برسمیت شناختن تشکلات مستقل کارگری و حق  اعتصاب از طرف دولت شده است . اما این موضوع در هیچ دولت جمهوری اسلامی برسمیت شناخته نشده و اکثر نمایندگان تشکلات مستقل اخراج و زندانی شده اند .  نمونه شرقی چنین سازمان جهانی کار و اتحادیه های کارگری شرقی نیز وجود دارند که خانه کارگر افتخار می کند که عضوی از آنهاست و محجوب بزودی در اجلاس عالی رهبران اتحادیه‌های کارگری جهان در شهر پکن شرکت می‌کند. موضوع این اجلاس جهانی سازی اقتصادی ، توسعه همکاری‌های مشترک ،  ارتقاء ایمنی ، بهبود شرایط اقتصادی کارگران و تغییر مناسبات ناعادلانه بازار کار است ، کافیست تنها به اردوگاههای کار در خود چین نگاهی شود که اخیرا در سایتهای مختلف انتشار یافته است . ماهیت خانه کارگر بخوبی ماهیت بیشتر اتحادیه های کارگری مدل شرقی را روشن می کند و اینکه کارگران راهی جز ایجاد تشکل مستقل را برای رسیدن به خواسته هایشان ندارند . مدل شرقی با دولتهایی بظاهر سوسیالیست که استثمار کارگران آنها نه تنها توسط دولتهای خودی و بلکه توسط شرکتهای امپریالیستی غربی نیز بشدت برقرار است بهمراه دیگر کشورهای آسیایی وابستگی بیشتری نسبت به دولتهای خود دارند که با مدل غربی با ظاهر دموکراسی غربی بسیار متفاوتند . سازمان جهانی کار و اتحادیه های بین المللی اگرچه در ابتدا به حمایت از تشکلات مستقلی همچون سندیکای اتوبوسرانی واحد برآمدند ، اما با پافشاری دولت و حمایت آنها از تشکیلات وابسته کارگری ، امروزه با تایید شدن بافتهای زرد کارگری ، تنها گاهگاهی صدای حمایتی از تشکلات مستقل بلند می شود . اتحادیه های بین المللی غربی گاهگاه توسط اطلاعیه و نامه از کارگران زندانی ایرانی شده حمایت کرده و به حق تشکل مستقل و حق اعتصاب کارگران اشاره  داشتند که نه تنها موجب عکس العمل مثبتی از جانب مسولان دولتی نشده بلکه سرانجام تشکیلات زرد دولتی نیز بعنوان نمایندگان کارگری در این سازمان مورد تایید قرار گرفتند .لذا امید چندانی نمی توان به این سازمانهای بین المللی کارگری داشت که با تکیه بر سه جانبه گرایی در کشورهای خود نیز اعتراضات مهمی انجام نمی دهند ، قطعا هیچگونه امیدی به مدل شرقی نمی توان داشت . البته هر حرکت بین المللی که به حمایت از تشکلات مستقل و کارگران دربند ایرانی انجام گردد ، مورد تقدیر بوده و بسود کارگران است . خوشبختانه با فعالیتی که برخی از گروههای ایرانی ؛ که امید است در جهت منافع سیاسی گروهی نباشد ، انجام می دهند موجب تحرک بیشتر سازمانهای جهانی کار و حقوق بشر شده اند .

 

بهنام ابراهیم زاده بدلیل اجلاس سالانه جهانی کار پیامی فرستاد مبنی بر اینکه من بخاطر مبارزاتم در دفاع از حقوق کارگر و حقوق کودکان ٥ سال حکم  زندان دارم که سه سالش را گذراندم و الان نیز با وجودیکه تنها فرزندم بدلیل ابتلا بسرطان خونی بستری است ،  می خواهند من را بزندان بازگردانند . از همه نهادهای کارگری و انساندوست در سراسر جهان انتظار دارم که در برابر این تصمیم اعتراض کنند و خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط کارگران زندانی و زندانیان سیاسی شوند . از نمایندگان اتحادیه کارگری در اجلاس آی ال او انتظار دارم که از مبارزات کارگران در ایران و از انتظار من حمایت و پشتیبانی کنند . اما بشما که بعنوان سازمان جهانی کار ، آی ال او  که به  اسم کارگر دارید سخن میگویید ، اعتراض دارم که تا کی در برابر این همه بی حقوقی سکوت می کنید . انتظار من کارگر اینستکه دولتهای شرکت کننده در اجلاستان را زیر فشار بگذارید که پایه ای ترین حقوق کارگران و انسانها را رعایت کنند . حق تشکل ، حق اعتصاب ، آزادی بدون قید وشرط بیان همگی مثل نفس کشیدن و حقوق پایه ای انسانی است و نقض آنها یک تخلف آشکارست . بویژه در ایران فقر وگرانی بیداد میکند دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر زندگی بخش عظیمی از جامعه را به نابودی کشانده است . امروز کارگران در ایران بخاطر اعتراض به این وضعیت و حق و حقوق پایه ای خود در زندانند ، باید به این دستگیریها و به فشار به رهبران و فعالین کارگری باید  اعتراض شود . من با نوشتن این نامه تلاش کردم صدای اعتراض خودم و خانواده ام و کارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی باشم .

 

برخی از تشکلهای مستقل نیز همچون تشکیلات زرد کارگری از سه جانبه گرایی حمایت می کنند ، اما درخواست آنها باهم تفاوتهایی اساسی دارند . تشکل مستقل تلاش دارد ضمن استفاده از حقوق مورد تایید قوانین بسود کارگران بهره برداری کند ، بدنبال آن نیست که خود را همچون تشکیلات زرد به زائده دولت و حکومت تبدیل نماید . تشکل مستقل برعکس تشکیلات زرد حقوق و مزایای دریافتی را بخش ناچیزی از حقوق کارکرد کارگران دانسته و همواره تلاش دارد تا آنرا با تکیه به نهادهای کارگری و حق اعتصاب ، افزایش دهد . تشکل مستقل برخلاف تشکیلات زرد که رفتن به اتحادیه های بین المللی کارگری را برای قانونی جلوه دادن دولت و حکومت می خواهد ، نهادهای بین المللی را تنها برای فشار به دولت و حکومت برای آزادی کارگران زندانی و حق تشکل مستقل و حق اعتصاب لازم دارد . تشکل مستقل آگاهست که هیچ دولتی در نظام سرمایه داری بسود کارگران بقدرت نخواهد رسید و چنین دولتهایی همواره منتخب ولایت فقیه و طبقه حاکم هستند . نمایندگان تشکلات مستقل که براثر اعتراض کارگران واحدی برای یک یا چند موضوع حقوقی و صنفی انتخاب می شوند ، برایشان دو راه وجود دارد ؛ حفظ شرف کارگری برای تداوم وظیفه ای که توسط کارگران بوی محول شده و یا زیرپا گذاشتن حقوق کارگران و نزدیک شدن به کارفرما برای آنکه منافع شخصی خودرا تامین کند . نگاهی به نمایندگان اخراجی و زندانی سندیکای واحد ، هفت تپه ، کمیته هماهنگی ، اتحادیه آزاد و دیگر تشکلات مستقل در مقابل نمایندگان تامین شده و همیشه دارای زندگی خوب خانه های کارگر ، انجمنهای اسلامی و دیگر تشکیلات زرد بروشنی مفهوم گفته شده از یک نماینده کارگری را روشن می کند . برخی تشکلات تلاش دارند ضمن حفظ استقلال خود تنها به مسائل صنفی و حقوقی کارگران تاکید نمایند که چنین نهادهایی همواره در جامعه سرمایه داری هستند و مهم اینستکه بتوانند فاصله خودرا با دولت و بافتهای زرد حفظ نمایند . درست است که جامعه طبقاتی از طریق خواستهای صنفی نفی نمی گردد ، اما درست هم نیست که امروزه با چنین کمبود تشکل مستقل ، آن تشکلات را همپای تشکیلات زرد دانست . اگر کارگران آگاه باور دارند که مبارزه طبقاتی هم سیاسی است و هم حقوقی و سوسیالیسم راه نجات کارگران است ، پس وظیفه بیشتری دارند که تشکلات مستقل سیاسی افزونتری را بسازند تا قادر باشند نه تنها کارگران تشکلات صنفی و همچنین کارگران تشکیلات زرد را جذب کنند ، بلکه قادر باشند کارگران نیمه آگاه ، ناآگاه ، منفعل و غیره را نیز جذب نمایند . دولت از طریق کادرهای زرد کارگری و فشار نیروهای امنیتی همواره تلاش دارد تا نمایندگان تشکلات مستقل را تحت نفوذ خود درآورد و خوشبختانه در سالهای اخیر خیلی موفق نبوده است . نمایندگان تشکل مستقل باید مواظب باشند که فریب رسمی شدن که امکان کار بیشتری را فراهم می کند را نخورند که این موضوع ممکن است آغاز پای گذاشتن به چاهی باشد که زیر پایش گسترده شده است . راه مقابله با این موضوع کادرسازی توام با تغییر نمایندگان تشکل مستقل چه آگاهانه توسط خود و چه آگاهانه توسط بدنه تشکل است تا نهاد نیز رشد کیفی کند .

 

اینروزها مسولین خانه های کارگر و حزب اسلامی کار و انجمنهای اسلامی که مدام در سایتها و بویژه ایلنا در حال مصاحبه هستند ، در بوق و کرنا کرده اند که باید به دولت زمان داد ، اما هیچکدام نمی گویند که برفرض محال اگر کاری در آینده از این دولت  برخواهد آمد ، اما کارگران تا آنزمان چگونه باید زندگی کنند ؟ چرا جز وعده و وعید هیچ واکنش مثبتی در جهت منافع کارگران برداشته نمی شود تا بفرض کارگران آنرا بفال نیک بگیرند ؟ چرا کسی بداد کارگران زندانی همچون شهابی ، ابراهیم زاده ، زمانی و دیگران نمی رسد که جرمشان تنها دفاع از حقوق کارگران بوده است ؟ احتمالا مسولان وابسته کارگری که تا چندی پیش بدلیل درگیری جناحی به بافتهای کارگری دولتی می توپیدند که حداقل حقوق از مصوبات آنهاست و همچنین به انتقاد از عملکرد دولت می پرداختند ، احتمالا تلاش خواهند کرد تا پوشش اخبار اعتراضات کارگران را که وسعت گرفته ، کنترل کنند و کمتر دولت جدید را تحت فشار قرار دهند . متاسفانه تشکیلات زرد کارگری با حمایت دولت جدید و ربیعی وزیر کار که یک مهره امنیتی و نزدیک به مراکز قدرتی سپاه است ، قدرت بیشتری خواهند یافت و درنتیجه امکان جذب کارگران ناآگاه بیشتری را خواهند داشت . لذا مسولین خانه های کارگر و انجمنهای اسلامی همچون جاسوسان خبره ، به شناسایی کارگران آگاه و فعالین کارگری پرداخته و هر حرکت مبارزاتی را که در جهت منافع آنها و تثبیت نظام نباشد ، بکمک نیروهای امنیتی و انتظامی سرکوب خواهند کرد . اما کارگران چه زن و چه مرد ، چه مذهبی و چه غیر مذهبی ، چه کرد و چه فارس و چه از قوم دیگر ، و سرانجام چه ناآگاه و چه آگاه نسبت به مبارزه صنفی و طبقاتی باشد ، درزمانیکه چرخ زندگیشان نچرخد مجبورند در یک صف بمبارزه بپردازند . سرانجام کارگران در ادامه مبارزه درک خواهند کرد که با مهر کارگری که بر پیشانی آنها خورده تفاوتی باهم نداشته و منافع طبقاتی یکسانی دارند که با تکیه بر نیروی خود و دیگر حقوق بگیران و بخشی از سوسیال دموکراسی ، اگر به دانش مبارزاتی تجهیز گردند ، قادر به تغییر نظامند .

 

شاپور احسانی راد نماینده اخراجی کارگران کارخانه نورد پروفیل ساوه می گوید ؛ بنابراین خواست عمومی و گسترده کارگران برای اجرای ماده ٤١ قانون کار که از اواخر سال گذشته بیک جنبش عمومی برای افزایش دستمزدها متناسب با تورم واقعا موجود شکل گرفته بود باید به صورت گسترده و سراسری خود را بنمایش بگذارد . دولت جدید پیشاپیش شعار و گفتار درمانی خود را شروع کرده ، اعوان و انصار دولت جدید سازها را کوک کرده اند که سوء مدیریت دولت قبلی خزانه را خالی و اقتصاد را ویران کرده است اما ما می دانیم این همه ثروت در جیب و کیسه چه کسانی قرار دارد . بنابراین حالا نوبت ما کارگران است که در هفته ها و ماههای آینده برای تجمعات گسترده و سراسری در مقابل وزارت کار در تهران و ادارات کار در شهرستانها برای افزایش دستمزدها خود را آماده کنیم و بعنوان یک نیروی اجتماعی قدرتمند در قامت خود و در صفوفی بهم فشرده و در یک اقدام سراسری مطالبات و خواسته های خود را به کرسی بنشانیم .

 

پروین محمدی از هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی  ٣٠،٠٠٠ نفره کارگران ایراندر پایان یک مصاحبه در مورد این سوال که آیا بنظر شما امکان تغییر مصوبه حداقل مزد سال ٩٢ وجود دارد گفت ؛ باید بگویم که انسانها  با مقاومتها و مبارزاتشان امکان بقا و بهبود زندگی شان را تضمین می کنند و هیچ امر غیر ممکنی وجود ندارد . این مصوبه هم کار یک عده آدمهایی است که اگر مقاومت و اعتراض ما را ببینند برای بقای خودشان هم که شده کوتاه خواهند آمد و ما کارگران بعد از تعطیلات تمام تلاشمان را خواهیم کرد تا این مصوبه را تغییر دهیم . اگر ما اعتراضی که با طومار آنرا شکل دادیم عملی نمیکردیم  اینان چه درصدی برای مزد ٩٢ در نظر میگرفتند ؟ واقعیتش این است که با انعکاسی که این اعتراض در سطح جامعه به راه انداخت در خصوصی ترین جلسات هم صحبت از این ٣٠،٠٠٠ نفر بمیان آمده بود و اینکه نمی شود به صدایشان گوش نکرد و ما اکنون می گوییم این طور نیست که در برابر تحمیل فقر و گرسنگی بر خود و خانواده هایمان سکوت کنیم و روزگارمان را به دست اینان  بسپریم .  دولت بما که با ابتدایی ترین شکل اعتراضی جلو آمدیم یاد داد که باید با شیوه ی محکمتری صدایمان را بلند کنیم و ما حتما این کار را خواهیم کرد و اجازه نخواهیم داد خود و خانواده هایمان را بی صدا در گور بخوابانند و هر بلایی که دلشان می خواهند بر سرمان بیاورند . شريف ساعد پناه می گوید ؛ امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که وضعیت فلاکت بار معیشتی کارگران و دستمزدهای زیر خط فقر ، میلیونها خانواده کارگری  را در مرز  مرگ و نابودی قرار داده است . با این حال و در این میان کسانی در مقام نماینده های کارگری که اساسا ربطی به کارگران ندارند تلاش میکنند با هزار و یک دلیل و تبصره راه را برای تثبیت وضعیت فلاکت بار کنونی هموار کنند تا مانند همیشه تضمین کننده منافع اربابان خود باشند .

 

اعتراضات کارگران در ماههای اخیر برخلاف تصور برخی کمتر نشده و بدلیل عدم توانایی نظام در تامین خواسته های کارگران ، در صورت اتحاد کارگران آگاه و فعالین در ایجاد تشکلات مستقل ، بیشتر هم خواهد شد . اگرچه بررسی اعتراضات کارگران در چند سال گذشته حاکیست که تعداد بسیار کمی از آنها موفق شده اند که به بخشی از خواسته هایشان برسند و مهمترین دلیل آن نیز فقدان تشکل مستقل است که از درون این اعتراضات ایجاد نشده است . درنتیجه مسولان دولتی و سرمایه داران بزرگ بظاهر خصوصی که اکثریت آنها وابسته حکومت هستند بکمک نیروهای امنیتی و نظامی توانسته اند اعتراضات را کنترل کرده و معدودی از کارگران آگاه و فعال کارگری که در اعتراضات موثر بودند را اخراج ، دستگیر و زندانی کنند . این موضوع سبب شده که کارگران آگاه و پیشروان دیگر نیز بدلیل اینکه خانواده های آنها پس از دستگیری بلا تکلیف مانده و در هزینه زندگی می مانند ، کمتر ریسک نموده و کمتر حاضر گردند نقش نماینده کارگران معترض را در مقابل کارفرما و دولت بعهده گیرند . همین مساله موجب می گردد که تعداد کارگران آگاه و مبارز کمتری به فعالین کارگری و شناخته شده قبلی اضافه شده و درنتیجه به نیروهای امنیتی و انتظامی امکان کنترل اعتراضی کارگران داده می شود .سرنوشت کارگران مبارزی که سالهاست گرفتار نیروهای امنیتی بوده و یا اخراج شده ، یا یکپایشان در دادگاهایی است که سالها طول می کشد و یا هنوز در زندانند و خانواده های آنها علاوه بر مشکلات تامین زندگی باید هزینه وکیل و دارو مورد نیاز آنها را داده و و همواره نگران نقص عضو و یا مرگ عزیزانشان هستند در مقابل چشمان دیگران قرار دارد . در حقیقت زمانیکه کارگران آگاه دیگری بویژه اگر جوانتر باشند و بخواهند فعالتر از سایر کارگران در حرکتهای اعتراضی نقش داشته باشد ، با نگاه به مبارزان پیشین اگر مردد بمانند ، مقصر نیستند  . اما چون بقول جمله معروف مارکس که کارگران در مبارزه جز زنجیرشان چیزی را ندارند تا از دست دهند ، همین فشارها و زندگی بمراتب سختر از گذشته ، موجب می گردد تا کارگران پیشروی بیشتری پا بمیدان مبارزه گذاشته و بر تعداد تشکل مستقل افزوده تا سرانجام ریشه استثمار را از بن برکنند . نگاهی به اعتراضات گسترده کارگران در طول انتخابات و پس از تعیین کابینه که در سایتهای گوناگون منتشر شده اند که به بخشی از آنها اشاره می گردد ، تا بستر گسترده و حجم کار فراوان را در مقابل کارگران آگاه و بخش سوسیال دموکراسی علاقمند به جنبش کارگری  ، نشان داده شود .

 

چهار روز از اعتصاب ٥٠٠ كارگر شركت پايندان پيمانكار فاز ١٥ و ١٦ پارس جنوبي بدلیل عدم دریافت ٤ تا ٥ ماه حقوق با توجه به خوابگاه متروک و غذای بی کیفیت گذشت . حدود  ۱۲۰ کارگر شرکت آذر خاک از شرکتهای پیمانکاری فاز ۱۳ پارس جنوبی بدلیل تعویق ۴ ماه حقوق ۱۵۰ کارگر بمدت ٢ روز در مقابل دفتر شرکت پتروپایدار و شرکت نفت و گاز پارس تجمع کردند . حدود ٤٠٠ کارگر شرکت ملی سرب و روی زنجان بهمراه خانواده‌های‌ خود برای دومین بار و در آستانه یک ماه بیکاری در مقابل استانداری زنجان تجمع کردند ، این کارخانه بدلیل اعتراضات دموکراتیک مردم منطقه بدلیل آلاینده بودن محیط زیست تعطیل شده است . کارگران بازنشسته کارخانجات صنایع فلزی شماره ١ و ٢ پس از ده ماه مبارزات پیگیر موفق شدند تا دستور پرداخت حقوق عقب افتاده و سنوات خود را بگیرند ، از حدود ٣٠٠ کارگر این کارخانه ،٨٠ کارگر در سال ٨٥ و ٢٢٠ کارگر در سال ٨٧ بازنشسته شده بودند . کارگران این کارخانه طبق تصمیم مجمع خود چندین بار در مقابل استانداری تهران تجمع کردند تا مراجع قضایی و استانداری را وادار به تصمیم گیری سریع نمایند ، توضیح اینکه کارگران بتدریج در حال دریافت حقوق و سنوات خود هستند .  اعتصاب كارگران پيمانكار شركت محور‌سازان در پروژه پارس جنوبی بمدت ٧ روز ، پیمانکار را مجبور به پرداخت سه ماه حقوق عقب افتاده كارگران نمود ، این پیروزی موجب از دست کشیدن از کار کارکنان خود شرکت محور سازان گردید که در نتیجه آنها نیز حقوق عقب افتاده خودرا دریافت کردند .

 

 حدود ۲۰۰ نفر از کارگران اخراجی کارخانه فولاد زاگرس که تا ٢٠ سال سابقه کار دارند برای پیگیری مطالبات صنفی خود با تشکیل پرونده قضایی در دادگاه عمومی بخش سریش آباد قروه خواستار پیگیری مطالبات صنفی خود از جمله سنوات ، عیدی ، حقوق عقب افتاده باضافه خسارت تاخیر ، حقوق روزهای تعلیق کار ، حق اولاد و عائله‌ مندی ، حق شیفت و نوبت کاری ، مرخصی ذخیره سالیانه ، بن کارگری و پاداش ومزایا از کارفرمای کارخانه و شرکت پیمانکاری خوان گل شدند . بدلیل حکم اخراج ٢٣٥ کارگر کارخانه توسط مالکان ، حدود ۱۷۰ نفر از کارگران اخراجی کارخانه برای پیگیری مطالبات صنفی خود در مقابل ساختمان اداره کار شهرستان قروه و سپس استانداری کردستان تجمع کردند . ادامه اعتراضات کارگران به تهران و دفتر بیت ولایت فقیه کشیده شد که با تهدید مسولان امنیتی این تجمع در جلوی مجلس انجام گردید که درنتیجه اعضای کمیسیون اصل نود مجلس با برگزاری جلسه ای با شرکت مدیر عامل و سهامداران کارخانه و نماینده های کارگران بر شفاف سازی فروش کارخانه و تعهد خریدار نسبت به حفظ و بکارگیری کارگران را تایید نمود که صورتجلسه کمیسیون اصل نود نیز به طرفین ارجاع شد . با وجود تصمیم مجلس و سردواندن سرمایه داران کارخانه و مسولان قروه هنوز درخواستهای کارگران انجام نشده است ، اما کارگران با حضور در کارخانه بشدت پیگیر کارشان هستند . آخرین خبر حاکیست که پس از ٢ ماه حکم بازگشت بکار ٢٣٥ کارگر با پرداخت  حقوق عقب افتاده بهمراه بیمه تا آخر مرداد ماه از سوی هیات تشخیص اداره کار شهرستان قروه صادر گردید که پیروزی مهمی برای کارگران این کارخانه و سرمشقی برای بنتیجه رسیدن اعتراضات سایر واحدها است .

 

ماه گذشته ١٢٠٠ کارگر کارخانه نورد لوله صفا بدنبال عدم پرداخت اضافه کاری و دو ماه از دستمزد تولید را خواباندند و خواهان پرداخت حقوق عقب افتاده و اضافه کاریهای خود شدند . مدیریت کارخانه با توجه به پیگیری اعتراضات توسط کارگران و نگران از اینکه خشم کارگران موجب تخریب تجهیزات گردد ، حقوق اردیبهشت ماه را پرداخت و متعهد گردید در ادامه دهم هرماه حقوق آنها را پرداخت نماید . کارگران کیان تایر که دستمزد خرداد ماه خود را دریافت نکرده و مشکل کمبود مواد اولیه هم مطرح است ، بدلیل زمزمه واگذاری کارخانه به سرمایه دار قبلی دست از کار کشیده و با تجمع در محوطه کارخانه در مقابل جاده اسلامشهر به آتش زدن لاستیک دست زدند . ضمن امضای طوماری کارگران اعلام کردند اجازه به سازمان حمایت از صنایع نخواهند داد تا کارخانه را مجددا به شرفی برگردانند و همگی از مدیریت کارخانه خواستند تا با فروش لاستیکهای تولید شده ، حقوق عقب افتاده آنها را پرداخت کنند که با مخالفت مدیریت و شورای تامین استان روبرو شدند . ادامه اعتراضات کارگران به دفتر بیت رهبری کشیده شد تا فرماندار اسلامشهر و شورای تامین استان وعده رسیدگی را دادند . در پی تجمع چندباره کارگران ، فضای امنیتی سنگینی بر کارخانه حاکم گردید که ضمن فیلمبرداری از معترضین ، منجر به دستگیری ٦ کارگر که بیشتر در مذاکرات شرکت می کردند ، گردید که با اعتراضات وسیع کارگران آزاد گردیدند . بدحسابی گذشته مالک کارخانه باعث شده است تا فروشندگان از فروش شرایطی مواد اولبه به مالک کارخانه خود‌داری کنند ، اعتراضات ادامه خواهد داشت . پس از اعتصاب همگانی اردیبهشت ماه ، در مرداد ماه نیز حدود ۵۰۰ کارگر کارخانه نیشکر هفت تپه بدلیل انجام نشدن خواستهایشان دست به اعتصاب زدند که این امر از آگاهی و پیگیری جدی آنها حکایت دارد . آنها خواستار تحقق بازنگری طرح طبقه بندی مشاغل ، ، عدم واگذاری کارخانه به سپاه ، اخراج هیات مدیره فعلی و و برگشت مومن بعنوان مدیر عامل و شکستن فشار امنیتی که از زمان ایجاد سندیکای سابق برقرار است ، شده اند . چنانچه قبلا هم گفته شد ایجاد سندیکای مستقل که به اخراج و سرگردانی خانواده های نمایندگانی همچون نجاتی ، رخشان ، احمدی و دیگران انجامید ، هیچگاه خاطره قدرت کارگران در سال ٨٦ را از یادها نبرده و نطفه های آن هنوز فعالند .

 

کارفرمای کارخانه آزمایش شرق ١١٥ کارگر قراردادی را در ابتدای سال ٩٢ تعدیل کرد و حقوق ٦٠ کارگر رسمی با بیش از ٢٠ سال سابقه که جزو مشاغل سخت و زیان آور است از ٨ ماه پیش نپرداخت . تامین اجتماعی نیز به بهانه عدم پرداخت سهم کارفرما از بازنشسته کردن ٤٠ نفر از کارگران خودداری می کند ، درحالیکه همگی شرایط بازنشستگی را دارند ، توضیح اینکه این کارخانه تا چند سال پیش دارای ١٨٠٠ کارگر بوده است . در صورتیکه کارخانه ایران ترانسفوی زنجان بدلیل بدهی ٨٠ میلیارد تومان وزارت نیرو به مالکان کارخانه تعطیل گردد ، بیش از ٢٨٠٠ کارگر بیکار خواهند گردید . سه ماه حقوق ٥٠٠ کارگر کشتی سازی ایران صدرا متعلق به قرار‌گاه خاتم الانبیا که در زمینه ساخت و تعمیر کشتی و سکو‌های نفتی فعالیت دارد ، پرداخت نشده است و این موضوع شامل ٩٠ کارشناس و مهندس شرکت نیز هست . شرکت صدرا یکی از بزرگترین پیمانکاران صنعت نفت و اسکله سازی بود که سود سرشاری را نصیب سازمان مربوطه می گردید که پس از واگذاری به سپاه به چنین روزی گرفتار شده و بنظر می رسد که سپاه بدلیل زیاندهی شرکت می خواهد آنرا واگذار نماید . در حال حاضر تنها حدود ۶۰ درصد از واحدهای تولیدی صنعتی شهرستان تاکستان فعالند و مابقی تعطیل و یا در شرف تعطیلی هستند ، بسیاری از واحد‌ها همچون فولاد البرز با بیش از ۲۰۰ کارگر چندین سال است تعطیل شده‌اند و از جانب مسئولان اقدامی برای جلوگیری از تكرار این وضعیت مشاهده نمی‌شود . علاوه بر چهار ماه حقوق ٣٠٠ کارگر شاغل در کارخانه ذوب آهن آلیاژی ملایر ، عیدی و پاداش وسنوات سال۹۱ کارگران نیز پرداخت نشده است ، همچنین حدود ۵۰ کارگر موقت این کارخانه با وجود ماهیت استمراری شغل‌شان در خردادماه سال جاری با اتمام قرار داد کاریشان تعدیل شدند ، هم اکنون بخش ذوب آهن کارخانه بسبب کمبود مواد اولیه نیمه تعطیل است .

 

در پی وقوع آتش‌سوزی گسترده در کارخانه روغن نباتی گلناز ، بخشهای زیادی از کارخانه همانند انبارهای مواد و پلاستیک ، واحد تولید بطری ، واحد تصفیه آب معدنی ، کارگاهای برق و فنی ، قسمتهایی از واحد تزریق پلاستیک و ٣٠٠٠ تن مواد خام اولیه دچار سوختگی کامل شده و تولید در این کارخانه بطور موقت تعطیل شده است . در جریان این آتش سوزی چند نفر از کارگران که در تلاش بودند آتش سوزی کارخانه را مهار کنند دچار سوختگی سطحی شدند و خوشبختانه این حادثه خسارات جانی دیگری نداشته است ، اما ١٥٠٠ کارگر شاغل کارخانه که ٧٠٠ نفر آنها تنها در بخش تولید روغن نباتی کار می کنند ، در بلا تکلیفی هستند . چندین هزار خانواده اقشار بازنشسته صنعت فولاد دچار مشکلات مالی  هستند و بودند و حتی برخی از این افراد حقوق اردیبهشت سال جاری خود را دریافت نکرده‌اند . بیش از ۱۰۰ کارگاه و کارخانه قطعه سازی خودرو از بین ٣٠٠ کارگاه در استان قزوین تعطیل و در نتیجه کارگران بسیاری بیکار شده‌ و از درآمد مابقی کارگران شاغل در این صنعت نیز مبالغ قابل توجهی کاسته شده است . موضوع بیکاری کارگران بدلیل تحریم سازندگان اتومبیل کشورهای غربی در مورد کارگاههای قطعه سازی خودرو در دیگر استانها نیز رخ داده است ، گرچه بسیاری از کارگران این کارگاهها دارای بیمه نبوده و از مزایای شغلی نیز برخوردار نبودند . واگذاری ۴۰ درصد از سهام کارخانه ایران‌ خودرو سمنان به یک شرکت چینی خبر از دولتهایی می دهد که باوجود شعار حمایت از تولید داخلی بدنبال باج به شرکتهای چینی هستند . بیش از ۴ هزار کارگر ساختمانی در بخش‌های مختلف مسكن مهر از جمله پروژهای ٦،٥٠٠ واحدی شهرک مهرگان در شمال شهر بروجرد مشغول بکارند که تمامی این کارگران با تحویل واحد‌ها در اوایل مهرماه سال جاری ، بیکار شده و به جمعیت ۳۰ هزار نفری بیکاران جویای کار در شهرستان بروجرد افزوده می‌شوند .جمعی از بازنشستگان ذوب آهن و فولاد استان اصفهان در خیابان نشاط و در برابر ساختمان کانون بازنشستگان ذوب آهن استان اصفهان که چند ماهی است حقوق آنها عقب افتاده است ، تجمع کردند . این بازنشستگان که با مشکلاتی برای دریافت طلب خود از دولت روبرو هستند ، در این تجمع خواستار رسیدگی مسئولان به وضعیت معیشتی آنها و پرداخت معوقه‌ها شده‌اند. براساس مصوبات سال گذشته قرار بود بخشی از منابع صندوق حمایت از بازنشستگان فولاد کشور از محل فروش سنگ آهن تامین شود اما شرکت ذوب آهن اصفهان با وجود فروش سنگ آهن هنوز ٤٠ میلیارد تومان اعتبار حاصل از این فروش را به صندوق واریز نکرده است .

 

ستاد ساماندهی مسکن شهرداری تهران در سال ۸۷ مصوب کرد تا مبلغ ۷۵ میلیارد تومان جهت تسهیلات بلاعوض مسکن ، به کارگران شرکت واحد پرداخت شود ، این اعتبار از محل فروش زمین‌های شرکت واحد تامین شده است اما حدود ٣،٠٠٠ نفر از کارگران حائز شرایط از دریافت این تسهیلات محروم مانده‌اند . جمعی از فعالان مستقل صنفی کارگری در شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه خواستار ادامه پرداخت تسهیلات بلاعوض کمک هزینه مسکن به کارگران باقیمانده این شرکت شدند تا نشان دهند که باوجود تقسیم رانندگان در شرکتهای مختلف ، فعالیت نمایندگان سابق در اتوبوسرانی تهران بی نتیجه نبوده و کارگران همچنان پیگیر درخواستهایشان هستند . بعد از پيگيريهاي متعدد اعضای تعاونی مسکن شرکت واحد بخصوص اعضاي سنديكاي كارگران شركت واحد در خصوص پروژه در حال ساخت  سپيدار كه طبق قرارداد منعقده با اعضا بايد تا شهريور ٩٢ تحویل اعضا می شد . ماهها بود كه كار اين پروژه متوقف شده و طبق بازديد هاي مختلفي كه اعضاي سنديكا و ديگر كارگران از پروژه سپيدار بعمل آوردند که بعد از تحقيقات مشخص گرديد كه كارفرما و پيمانكار با هم اختلاف پيدا كرده اند . عدم تلاش هيئت مديره تعاوني باعث راكت ماندن كار شده بود و به اعضا هم كسي پاسخگو نبود . اعضاي سنديكاي كارگران شركت واحد با جمع آوري امضا و پيگيريهاي متعدد توانستند دو ماه قبل ملاقاتي با اعضاي تعاوني مسکن داشته باشند ، البته هیچ کدام از وعده های مسئولین تعاونی محقق نشد که باعث رسانه ای شدن موارد گردید . با توجه به اينكه ٣ سال از عمر اين پروژه ميگذرد و اعضا با وجود همه مصائب و مشکلات مبالغی را تحویل داده و کار نه چندان زیادی انجام شده بود بالاخره با حمایت اعضا از نمایندگان واقعی و سندیکایی خود با امید به سامان گرفتن منتظر حصول نتیجه به نحو احسن ماندند  . در حاشیه جلسه اعضای حاضر با اعلام انزجار از حضور یکی از اعضای بازنشسته شورای کار که در زمان اعتراضات سندیکایی باعث اخراج تعداد کثیری از زحمتکشان سندیکایی شرکت واحد بودند یکصدا خواهان اخراج این شخص از هیئت مدیره بودند .

 

آخرین خبر تکان دهنده گروگان گیری مدیر عامل و معاون انضباطي شرکت واحد اتوبوسرانی تهران توسط یک کارگر اخراجی است که نشان می دهد جان کارگران از ظلم کارفرماها به لب رسیده است که در زیر بخشی از گزارش منتشر شده در سایت سندیکا آورده می شود . ساعت ١١ صبح روز ٤شنبه ١٣ شهریور مطلع شديم كه یک كارگر اخراجي شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه  كه در سال ٧٨ در شركت واحد استخدام شده و در تاريخ ٩/٣/٩١ توسط كارفرما از كار اخراج و علت اخراج نامبرده را نحوه نامناسب خدمتي و عدم همكاري با كارفرما و خوابيدن در محل كار اعلام كرده كه در كميته انضباطي کارهم مورد تاييد نمايندگان شورايي شركت واحد قرار گرفته بود . اين دلايل با سابقه كاري این کارگر همخواني نداشته و ايشان در محيط كار ، به كارگري سخت كوش و درستكار در بين همكارانش مشهور بوده كه به همين دليل در هيئت تشخيص ايشان راي بر بازگشت بكار مي گيرد و در مراحل بعد حل اختلاف با نفوذي كه كارفرما در ادارات كار دارد راي اخراجش تاييد مي شود . بعد از ٩ ماه دوندگي در ادرات كار و ديوان عدالت اداري نتيجه اي جز پاره شدن كفش عايدش نمي شود ، كه ديگر نا اميد و خسته و در شرايط بد اقتصادي و فشار هاي روحي  و رواني  دست به گروگانگيري مي زند . اين گروگانگيري ٨ ساعت بطول انجاميد كه ساعات پاياني  كارگر گروگانگير ، مهندس سنندجي مدير عامل شركت  واحد را يكطرفه بدون هيچ خواسته اي آزاد مي كند اما مسبب اصلي اخراجش را نگه مي دارد كه با حمله نيروهاي ويژه و شليك گاز اشك آور ، كارگر گروگانگير را دستگير مي كنند . لازم به توضيح است كه عامل اصلي اين شرايط كساني هستند كه بدون توجه به خواستهاي كارگران با حمايت ادارات كار كارگران را بدون دليل موجهی از كارشان اخراج مي كنند كارگري كه تمام زندگيش كارش است ديگر چطور مي تواند در اين شرايط بد اقتصادي بدون كار زندگي كند . کارگر به اصطلاح گروگانگیر يكي از همين كارگران است كه خواسته اي جز بازگشت بكار نداشته كه چنين سرانجامي پيدا كرد . سنديكاي كارگران شركت واحد هر گونه اخراج يكطرفه از سوي كارفرماها را محكوم و نبود تشكل واقعي براي كارگران را عامل چنين فاجعه هايي ميداند .

 

وضعیت تاثر انگیز کارگران ایرانی در داخل کشور نسبت به کارگران مشابه خارجی در مقاله ای توسط ناصر آغاجری تشریح شده که در سایتها منتشر گردیده است . در مقاله گفته شده که در سالهای اخیر شرایط کار و وضعیت زندگی برای کارگران ایرانی که در پروژه‌های مناطق ویژه نفت ، گاز و پتروشیمی مشغول بکارند رو به وخامت گذاشته است . وضعیت نامناسب کارگران ایرانی درحالی است که هم اکنون کارگران غیر ایرانی فیلیپینی ، کره‌ای ، هندی و مالزیایی با بهترین شرایط در کنار کارگران ایرانی از طریق شرکت پیمانکاری منپاوری برای یک شرکت کره‌ جنوبی بنام دایلم بکار مشغولند . این کارگران خارجی مانند همکاران ایرانی خود در سمتهای مختلفی چون کارگر ساده ، نظافت‌چی ، مشاغل خدماتی ، جوشکاری ، مشاغل فنی و تخصصی و حتی مهندسی بصورت پیمانکاری مشغول کار هستند. شنیده می‌شود که شرکت کره‌ای دایلم بابت استخدام هر مهندس ایرانی مبلغ ۱۰ هزار دلار معادل ۳۴ میلیون تومان از دولت ایران دریافت می‌کند اما در عمل درآمد یک مهندس ایرانی حدود ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است . اما بعنوان مثال یک کارگر ساده فیلیپینی که ممکن است حتی سواد خواندن و نوشتن هم نداشته باشد ، از کارفرمای واسطه‌ای ماهیانه ۸۰۰ دلار دریافت می‌کند که این رقم با احتساب هر دلار ۳۴۰۰ تومان معادل بیش از ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان در ماه خواهد رسید که بسیار بیشتر از حقوق کارگران ایرانی است . بغیر از بحث درآمد ، شرایط کار و خدمات رفاهی برای کارگران ایرانی و خارجی نیز نابرابر است ، چنانچه کارگران خارجی طبق شرایط قانون کار تنها ۸ ساعت در روز کار می‌کنند و درصورت انجام کار اضافی نیز اضافه حقوق دریافت می‌کنند اما در مقابل کارگران ایرانی باید روزانه ۱۲ تا ۱۶ ساعت کار کنند و توقع دریافت اضافه حقوق هم نداشته باشند . علاوه براین كارگران ایرانی از نظر کیفیت خوراک ، نظافت محیط كار و مسائل بهداشتی و استراحت ، امکان استفاده از مرخصی و تلفن و غیره هم وضعیت نامناسبی دارند ، بطوریكه وقتی کارگران خارجی زیر باد دستگاه تهویه هوای آسایشگاه‌ها خوابیده‌اند و یا در سالنهای غذاخوری بهترین مواد غذایی را در اختیار دارند ، کارگران ایرانی باید در زیر آفتاب سوزان جنوب و با لباس‌های عرق آلود و چرکین غدا بخورند و استراحت کنند . وی اشاره می کند که یک نیروی کار پروژه‌ای در مناطق آزاد تجاری باید بطور معمول ماهیانه ۲۴ شبانه روز را در محل احداث پروژه و در بد‌ترین شرایط بهداشتی و رفاهی کار و زندگی کند که بیشتر شبیه اردوگاه کار اجباری است . بررسیهای علمی سازمان بهداشت جهانی کار نشان می‌دهد که انجام کار روزانه بیش از ۸ ساعت در دراز مدت اثرات روانی و جسمی غیر قابل جبرانی بر نیروی کار بجا می‌گذارد . اما یک کارگر پروژه‌ای باید روزانه ۱۲ تا ۱۶ ساعت متوالی و آنهم بدون بهره‌مندی از مزایای قانون کار فعالیت کند . بنابراین همواره کارگران این منطقه آمادگی اعتراض به وضعیت خود را داشته ولی باید مواظب باشند تا اعتراض آنها مورد سوء استفاده از طرف پیمانکاران قرار نگیرد .

 

بیش از ۳۰۰۰ نفر از کارگران ، تکنسینها و مهندسان پروژه‌های نفتی نامه ای به روحانی نوشته و در آن وضعیت دشوار کارکنان برای یکی از مهمهترین تاسیسات زیربنایی کشور را شرح دادند . شاید این اولین نامه ای باشد که توسط جمع زیادی از کارگران ، تکنسینها و مهندسان

 

نوشته شده باشد که به مشکلات مشابه آنها اشاره دارد ، هرچند وضعیت کارگران پروژه ای بسیار تاثر برانگیزتر و غیرقابل مقایسه با دیگر کارکنان است . آنها باتکیه بر قانون کار و مقاوله نامه های بین المللی طبق محاسبه ساعت کار روزانه و ماهیانه خود ، خواستار دو هفته کار و دو هفته استراحت گردیدند . آنها در نامه توضیح دادند که مشکلات خانوادگی زیادی بدلیل ٢٥ روز از ماه دور بودن داشته ، در حالیکه با شرایط سختی همچون نبود تجهیزات ایمنی ، سختی کار و آلودگی مرگبار روبرو بوده اما برطبق قراردادهای سفید امضا مشغول کارند که بدون پرداخت حق بیمه از طرف ادارات کار است ! براساس آمار رسمی حکم اخراج ٣٦،٠٠٠ کارگر تایید شده است که همگی بدلیل دست داشتن سند محضری و یا قرارداد سفید به امضای کارگران اخراجی است که در زمان آغاز بکار از روی اجبار به کارفرما داده اند . این سندهای رسمی نه تنها موجب می شوند که سرمایه داران با پرداخت حداقل حقوق بدون مزایا با کارگران قرارداد ببندند ، بلکه هرزمان که خواستند براحتی هرکارگری را اخراج کرده ، زیرا می داند که اگر بشکایت کارگر به دادگاه برود ، با داشتن سند رسمی برنده خواهد بود .

 

اخبار اعتراضات و وضعیت کارگران که بخشی از آنها که در بالا و به اختصار گفته شدند همگی از سایتهای گوناگون چه وابسته به تشکلهای مستقل  و چه دیگر سایتها برداشته شدند که چون خلاصه شده و بایکدیگر ترکیب شدند ، نامی از سایتها برده نشده است . انتشار اخبار کارگری موجب آگاهی بالای همه کارگران شده و روشن می کند که چرا کارگران در یک طبقه جای گرفته و منافع مشترک دارند . اخبار نشان دهنده اینستکه تعداد محدودی از اعتراضات به نتیجه رسیده و بیشتر آنها بدلیل حمایت قوانین در کمال وقاحت با بی اعتنایی سرمایه داران و دولت روبرو می گردد . اما اعتراضاتی که به نتیجه رسیده نشان می دهند که سرمایه داران و دولت به بخشی از واحد ها که از کارگران بیشتری برخوردار بوده و تعداد بیشتری کارگر در اعتراضات و بویژه در مقابل مجلس و استانداریها تجمع کرده و تولیدش اهمیت بیشتری داشته و سرانجام کارگران آگاه موجب فعالتر شدن سایرین گشته اند ، اهمیت داده و به خواسته ها پاسخ مثبت می دهند . البته اگر اعتراضات کارگران تداوم نداشته باشد ، روشن شده که باوجود قول همکاری و رفع مشکل از طرف سرمایه داران و مسولین دولتی ، خواسته ها عملی نشده و قرارها پشت گوش انداخته شده اند . همچنین روشن شده که کارگران چنین کارخانه هایی که به بخشی از خواسته هایشان رسیده اند ، بدلیل بحران اقتصادی و فساد رانتی و غیره که همگی ریشه در جوامع طبقاتی دارند ، با مشکلات جدیدتر روبرو شده و زندگی آنها بمراتب سختتر از گذشته شده است . اخبار چند سال گذشته نیز حاکیست کارخانه ها و کارگاههایی هستند که بیشتر از دوسال حقوق کارگران را پرداخت نکرده و کارگران و خانواده های آنها همچنان در بلا تکلیفی هستند .

 

درست است که در شرایط امنیتی بالا ، کارگران آگاه و فعال سریعتر شناخته شده و لذا باید مواظب نیروهای امنیتی باشند ، اما بدون آنها نیز تشکل و سازماندهی کارگران امری نشدنی است . درست است که حرکت خود بخودی و همگی کارگران یک واحد ، موجب می گردد که نیروهای امنیتی نتوانند با دستگیری چند نفر ، تجمع و اعتراض را بخوابانند ، اما اعتراضات اگر سازماندهی نگردند ، خواسته ها تحقق پیدا نکرده و حتی اگر خواسته ای برآورده گردد در ادامه ملغی شده و یا اثرش منتفی می گردد . از طرف دیگر نشان داده شده که در واحدی که تشکل مستقل ایجاد شده ، باوجود دستگیریها و اخراج نمایندگان مبارز ، همچنان نطفه های اعترضات پابرجا بوده و کارگران آگاه دیگری سربیرون آورده و کار سرکوب کارگران را مشکل ساخته اند . باید دید با سالها اعتراض کارگران واحدی همچون کیان تایر که منجر به تغییر سرمایه دار شده ، چرا هنوز تشکل مستقلی ایجاد نشده است که بازهم مسولین بخواهند سرمایه دار قبلی را جایگزین نمایند تا بیشتر اعتراضات کارگران صرف مخالفت با این امر  گردد ! کارخانه ای که چنان محکم جلوی نیروهای انتظامی و امنیتی می ایستند که فیلم کارگران را برای شناسایی می گیرند و چند همکار آنها زندانی می گردد ، نشان می دهد که کارگران کیان تایر آمادگی ایجاد تشکل را دارند . نمونه دیگر کارگران شرکت واحد تهران و کارگران هفت تپه است که با شوری که نمایندگان مبارز پیشین آنها در اعتراضات گذشته برقرار کرده اند ، همچنان فعالان آگاه دیگری را وارد کارزار مبارزه کرده و هرزمان ایجاب کند ، اعترضات کارگران آن واحد به اوج می رسد . بنابراین برخلاف گمان باطل نیروهای امنیتی و مسولین نظام که با دستگیری و اخراج و زندانی کردن فعالین ، اعتراضات کنترل و خشک خواهند شد ، چنین نخواهد شد و اعتراضات تا برقراری استثمار ادامه خواهند داشت .

 

اولین گزارش وزیر اقتصاد جدید از رشد نزدیک به صفر با ۸.۵ میلیون نفر جویای کار خبر می دهد ، گزارش از دولتی سخن می گوید که هرروز ٣٠ میلیارد تومان بابت بدهی ٣ درصدیش باید به سازمان تامین اجتماعی پرداخت کند و بنابراین صفر شدن بدهی دولت از نظر فنی امکان پذیر نیست . در حالیکه دولت گذشته در آخرین روزهایش مبلغ یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان بعنوان پاداش برای اعضای این هیئت و برخی کارکنان سازمان در نظر گرفت.  وی اعلام کرد که رقم دقیق بدهی دولت بعد از کارشناسیهای دقیق مشخص می‌شود اما بطور قطع دولت ۱۲ هزار میلیارد تومان در سال ۹۱ و در سال جاری ۱۴ هزار میلیارد تومان بدهی جدید دارد و پیش‌بینی بدهی ۵۰ هزار میلیارد تومانی دولت به تامین اجتماعی  دور از واقعیت نیست . وزیر کار بابیان اینکه بدلیل رشد اقتصادی منفی ، تورم بالا و رکود همزمان در مورد نظام بیمه‌های اجتماعی به خط تهدید رسیده‌ و امروز در صندوق بیمه‌های اجتماعی نسبت مصارف به منابع به مرز هشدار انگیز ۶ رسیده است . براساس ماده ٢٩ قانون اساسی و ماده ٤١ قانون کاری که اصلاح طلبان و اصولگرایان بهمراه تشکیلات زرد کارگری مصوب کرده اند باید نسبت به تورم ، بازنشستگی ، بیکاری ، از کار افتادگی ، حوادث و بیمه بیکاری برای تمامی اقشار جامعه اقدام می گردید ، اما هنوز قانونی جامع بقول همین مسولین ضد کارگری به اجرا درنیامده است ! در ٣٤ سال گذشته بدلیل بدهی دولت بسیاری از شرکتهای سود ده به سازمان تامین اجتماعی واگذار گردید ، اما این امر موجب گردید تا تعدادی از وابستگان در راس سازمان قرار گرفته و از طریق رانت و فساد مدیریتی پول کلانی را بجیب خود واریز کنند که آخرین نفر آنها مرتضوی قاضی جلاد بوده است و اکنون ربیعی با کارنامه ضد کارگری قول می دهد تا پاکدستی را در سازمان پیاده کند !

 

گزارشها حاکیست نزدیک به یک میلیون کارگر بیمه شده در اصفهان در بیش از ۱۶۰ هزار کارگاه صنفی و صنعتی مشغول کار بوده و ۴٨ مرجع حل اختلاف کار نیز در این استان فعالیت می کنند . بگفته معاون روابط کار استان اصفهان ۱۰۰ درصد شکایات مطرح شده از سوی کارگران بوده و تنها یک مورد شکایت کارفرما از کارگر به ثبت رسیده است . بر اساس آمارها ، سال گذشته در کل کشور بیش از ۲۹۰ هزار پرونده شکایت در مراجع حل اختلاف رسیدگی شد که در جریان رسیدگیها ، حکم اخراج نزدیک به ٣۶ هزار کارگر به تایید رسید . پس از انتشار آمار جنجال برانگیز عملکرد ۸ ساله دولت های نهم و دهم در حوزه اشتغال زایی و بیکاری ، نرخ بیکاری ۳۹۷ شهر کشور اعلام شد که بر اساس آن ، فاصله بیکاری در بین شهرهای کشور به ۴۸٫۸ درصد رسید . بررسی آمارهای مربوط به ۳۹۷ شهرستان کشور نشان می دهد که نرخ بیکاری در شهرستان بشاگرد به میزان ۵۳٫۲ درصد و بالاترین نرخ بیکاری کشور است . همچنین شهر جوانرود با ۴۶٫۹ درصد و سراوان در استان سیستان و بلوچستان با ۴۴٫۸ درصد به ترتیب دومین و سومین شهر با نرخ بیکاری بالا در کشور است . مسجد سلیمان با ۴۳٫۴ درصد ، ایرانشهر ۴۳٫۲ ، زابل ۴۳ درصد ، سیب و سوران با ۳۸٫۸ درصد ، باوی با ۳۷٫۷ درصد ، هیرمند با ۳۷٫۳ ، دشت آزادگان ۳۶ ، زهک با ۳۵٫۹ درصد ، شادگان با ۳۵٫۹ درصد ، اندیمشک با ۳۴٫۲ و خرامه با ۳۱٫۸ درصد جزو ۲۰ شهر بیکار اول کشور محسوب می شوند . مریوان با ۳۰٫۶ درصد ، سرپل ذهاب ۳۰٫۴ ، اندیکا ۳۰٫۳ ، پاوه ۳۰٫۲ درصد ، خرمشهر با ۳۰٫۲ و سرباز با ۳۰ درصد در گروه ۲۰ شهر اول بیکار کشور قرار دارند . بر اساس آمار ارائه شده ، نرخ بیکاری در مه ولات ۴٫۸ درصد ، بستان آباد ۴٫۸ ، ایجرود ، شبستر و خنداب ۴٫۷ درصد ، بشرویه ۴٫۶ درصد و تیران و کرون نیز ۴٫۵ درصد است . همچنین نرخ بیکاری در شهر انار ۴٫۵ درصد ، خداآفرین ۴٫۳ درصد ، آران و بیدگل و ماهنشان ۴٫۲ درصد ، طارم ۴ ، جوین و سربیشه ۳٫۹ درصد ، کنگان ۳٫۸، بجستان ۳٫۶ درصد ، خوشاب ۳ درصد ، خور و بیابانک ۲٫۷ درصد ، خلیل آباد ۲٫۵ درصد، سرایان ۲٫۲ و ابوموسی ۱٫۲ درصد است . وضعیت بیکاری در مراکز استانها در میان شهرستان های کشور ، نرخ بیکاری در برخی از مراکز استان ها نیز جالب توجه است . نرخ بیکاری در خرم آباد ۲۹ درصد ، زاهدان ۲۵٫۵ درصد ، رشت ۱۶٫۶ درصد ، کرج ۱۷٫۱ درصد ، شیراز ۱۷٫۹ ، بندرعباس ۱۵٫۵ درصد ، شهرکرد ۱۵٫۴ درصد ، اصفهان ۱۴ درصد ، کرمان ۱۴٫۳ درصد ، اراک ۱۵٫۴ درصد ، تهران ۱۳٫۵ درصد و زنجان نیز ۱۳٫۲ درصد است . بر پایه این گزارش ، نرخ بیکاری در قزوین ۱۳٫۲ درصد ، ساری ۱۲٫۸ درصد ، مشهد ۱۰٫۸ درصد ، کرمانشاه ۲۳٫۸ درصد و در شهر اردبیل نیز ۱۴٫۷ درصد اعلام شد . بررسیها نشان می دهد در حال حاضر فاصله نرخ بیکاری در بیکارترین شهر کشور به میزان ۵۳٫۲ درصد با ابوموسی با نرخ بیکاری ۱٫۲ درصد به میزان ۴۸٫۸ درصد است . فاصله حدود ۴۹ درصدی نرخ بیکاری در شهرهای کشور نشان دهنده توزیع نامتوازن فرصتها در کشور از سویی و توسعه نیافتگی مناطقی از کشور بلحاظ بهره مندی از صنعت ، کارخانجات و تولید است .

 

در گزارش خبرگزاری مهر ذکر شده که با وجود مباحث فراوان مطرح شده در ٨ سال اخیر درباره فراهم شدن امکان اشتغال برای میلیونها نفر ؛ اما آمارها نشان می دهد نرخ بیکاری جوانان همچنان بالای ٢٠ درصد و بیکاری برای زنان نیز ٢ برابر مردان است . موضوع قابل تامل اینکه در سالهای اخیر نرخ بیکاری جوانان به میزان ٤ درصد و بیکاری زنان  ٨.٤ درصد افزایش یافته است . طبق آخرین آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران ، در پایان سال ٩١ از مجموع ٢،٩٤٤،١٥٨ نفر بیکار در سطح عمومی ، ١،٩٧٣،٨١٧ نفر در گروه سنی ١٥ تا ٢٩ سال قرار داشته اند . بعبارت دیگر حدود ٧٠ درصد کل بیکاران کشور بر اساس آمارهای مرکز آمار ایران را جوانان تشکیل داده اند . این موضوع نشان دهنده ادامه روند نامتعادل در عرضه و تقاضای نیروی کار کشور و باقی ماندن شدت تقاضای کارجویان به دلیل عدم ورود به بازار کار شده است تا جاییکه در سال ٩٢ نیز همچنان بازار کار با فشار متولدین دهه ٦٠ برای ورود به بازار کار مواجه است . بررسی عملکرد دولتهای نهم و دهم از سال ٨٤ تا ٩١ نیز حاکیست در سال ٨٤ تعداد بیکاران جوان ١٥ تا ٢٩ ساله در کشور ١،٩٢٦،٨٩٦ نفر از کل ٢،٦٧٤،٨٦٦ نفر بوده است ، به بیان دیگر در سال اول فعالیت دولت نهم حدود ٧٥ درصد کل بیکاران کشور را جوانان تشکیل داده اند . با وجود گرایش روزافزون زنان برای ورود به بازار کار کشور ، اما نرخ بیکاری در این گروه با فاصله معناداری از گروه مردان قرار دارد . نرخ بیکاری زنان ١٥ تا ٢٩ ساله از ٢٩.٩ درصد در سال ٨٤ به ٣٨.٣ درصد در پایان سال ٩١ افزایش یافته است . نرخ بیکاری زنان این گروه در سال ٨٥ بمیزان ٢٩.٥ درصد ، در  سال ٨٦ معادل ٢٩.٥ درصد ، در سال ٨٧ بمیزان ٣١.٨ درصد ، در سال ٨٨ معادل ٣١ درصد ، در سال ٨٩ بمیزان ٣٩.٧ درصد ، در سال ٩٠ نیز ٤٠.٣ درصد و در پایان سال گذشته نیز ٣٨.٣ درصد بوده است .

 

اکنون باید پرسید چگونه ممکن است که کارگران برای خوسته های صنفی و حقوقی خود به خواسته های سیاسی در ایران نپردازند ، زمانیکه تورم و فساد رانتی موجب بحران اقتصادی میشود ، اما همچنان هزینه میلیاردی برای نگهداشتن اسد در سوریه برای آزاد بودن عملیات سپاه قدس در منطقه پرداخت میگردد . زمانیکه بنا به آمار رسمی ٣.٥ میلیون کارگر بیکار در ایران هست که حتی با قرارداد سفید امضا به زیر حداقل حقوق هم راضی اند تا خانواده هایشان از گرسنگی نمیرند ، آیا سرانجام کارگران متحد نمی شوند ؟ سرمایه داران امروز کشور که بیشترشان لمپنها و عقب ماندگان دوران سلطنت هستند ، فضای کار را شبیه جنگل و بصورت تنازع بقا نموده اند که یک طرفش خودشان همچون جانوران وحشی به طرف دیگر که گروهی از انسانهای بی سلاح اند حمله کرده و در این راستا حتی به قانون جنگل یا همان قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز اعتنایی ندارند . برای آنها مهم نیست که کارگران زن باید برای کار مساوی با کارگران مرد حقوق یکسان داشته و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند . برای آنها اهمیتی ندارد که کودکان طبق همین قانون جنگل باید از آموزش و بهداشت رایگان استفاده کرده تا زمانیکه تنومند شدند به کارگری بپردازند . نمایندگان مجلسی که همگی نماینده بقای حکومتند با شکم پر با قانون کار اسلامی مبتنی بر مرخصی ٦ و ١٢ماهه زنان کارگر باردار و آموزش رایگان برای کودکان وقت گذرانی می کنند ، اما مگر برای جبران بخشی از این حقوق حداقل ،  زن کارگر باردار و کودکان کارگران می توانند دنبال کار نباشند ! چرا باید کارگرانی که سالها بیمه پرداخت کرده اند برخلاف قانون کار اسلامی ، مجبورباشند  هزینه بیشتری برای بیمه تکمیلی داده اما بازهم تسهیلات درمانگاه ها و بیمارستانها آنچنان ناچیز و تاسف بار است که باید باجبار برای برخی از داروها در بازار آزاد سرگردان باشند ! چرا هنوز بخشی از کارگران بازنشسته همین اضافه حقوق بخور و نمیر را دریافت نکرده اند و بخشی از مزایای کارگری بدلیل کارمند محسوب شدن به آنها تعلق نمی گیرد ، گرچه آنها از مزایای کارمندی نیز بدلیل کارگر بودن محرومند . چرا برخی از کارگران باید برای تامین زندگی رنج سفر به کردستان عراق یا مالزی و ژاپن و دیگر کشورها را کشیده و علاوه بر غم دوری از خانواده و وطن مجبور به تحمل هر توهینی شده و مجبور است تن بهرکاری بدهد و چه بسا در آن کشورها ناآگاهانه گیر قاچاقچیان بین المللی افتاده و کارش به زندان و اعدام بیافتد . گفته می شود که زندگی کارگران کرد ایرانی در کردستان عراق که قبله گاه برخی از گروههای قومی است ، با فشارهای فراوان همراه بوده و مجبور است تن به گروههای سیاسی بدهد ، حتی کولی بران کرد نیز با وجود مشکلات فراوان کوره راه مرزی با بار سنگین در خطر کشته شدن توسط پاسدارانی هستند که می خواهند قاچاق این منطقه را نیز در دست خود داشته باشند . حال مجددا باید پرسید چگونه ممکن است میلیونها کارگر و دیگر حقوق بگیران جز که با خانواده هایشان بیش از ٤٠ میلیون نفرند ، آماده تغییر شرایط زندگی خود نباشند ! مگر اینهمه اعتراض و تجمع کارگران برای زندگی بهتر نیست که اگر قادر باشند تشکلات مستقلشان را بکمک کارگران آگاه و روشنفکران انقلابی بوجود آورند ، دیگر جایی برای استثمار آنها نخواهد بود .

 

رضا شهابی باوجود مشکلات زندان و امکان نقص عضوش ، همچنان به مبارزه در ایجاد تشکل مستقل ادامه داده و هرگاه بتواند نظریاتش را منتشر می نماید . وی در مقاله ای بیان کرد کسانیکه در شورایعالی کار بعنوان نمایندگان کارگران حضور داشتند و مصوبه دستمزد سال ۹۲ را امضا کردند ، بعدا در موضع مخالف مصوبه دستمزد سال ۹۲ اعتراض کردند و با همکاری و هماهنگی با تشکلهای فرمایشی و حزبی که ماهیت شکل گیریشان جای بحث دارد ، اقدام به تنظیم شکایت جهت ابطال مصوبه دستمزد به دیوان عدالت اداری کردند . اینجا در ذهن کارگران این سوال پیش می آید که اصلا برای چه امضا کردند که الان مجبور شوند اعتراض کنند ؟ اینجا است که فرق نماینده واقعی کارگران وتشکلهای واقعی کارگری که پشتوانه طبقه کارگری داشته باشند ، با نماینده فرمایشی مشخص می شود . لذا شکایت به دیوان عدالت اداری نوعی سرگرم کردن کارگران در پیچ و خم های راهروهای ساختمان دیوان عدالت اداری و ساکت نگهداشتن کارگران در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بود .  دوم آنکه کارگران اگر اعتراض و تجمع کردند ، بگویند که ما شکایت کردیم و اکنون منتظر رای دیوان هستیم . به این بهانه کارگران را وادار به صبر و تحمل شرایط موجود کنند تا موضوع مشمول مرور زمان شود ، تا بگویند موضوع در کمیسیون تخصصی دیوان عدالت اداری در حال بررسی می باشد که مانع تراشی های آن را رانندگان شرکت واحد که عضو سندیکای شرکت واحد بودند و الان هم هستند ؛ تجربه کرده اند . در صورتیکه اصلا این پرونده نیازی به بررسی ندارد ، زیرا کاملا مشخص است که دولت برخلاف ماده ۴۱ قانون کار و نرخ تورم ٣۱ درصد حداقل دستمزد سال ۹۲ را تعیین کرده است .

 

شیث امانی در نامه ای از زندان مرکزی سنندج به رییس شورایعالی کار نوشته نمایندگان انتصابی کارگران در شورایعالی کار مقبولیت و مشروعیت ندارند و آن نمایندگان انتصابی حق دخالت در سرنوشت طبقه کارگر ایران بویژه از طریق تعیین حداقل دستمزدها که در پایان هر سال براساس ماده ٤١ قانون کار بشکل سه جانبه گرایی که تمامی نمایندگان کارگران منتخب و منتصب دولت هستند تشکیل می شود و تعیین چنین حداقل های مزد توسط آن نمایندگان محکوم است و سزاوار و شایسته کارگران و خانواده های کارگری کشور نبوده و نیست و تعیین حداقل دستمزدها می بایست توسط نمایندگان واقعی کارگران که در مراکز کارگری با شرکت در مجامع عمومی و با رای مستقیم کارگران از طریق کاندیداتوری بدون دخالت دولت بعنوان منتخب نمایندگان کارگران بوده و حق تعیین حداقل دستمزدها را برای تمامی مزدبگیران دارند . دیگر صبر ما از این همه تبعیض و نابرابری و بردگی به سر آمده و جهت تعیین سرنوشت خودمان در پیمانهای دسته جمعی ، متشکل و اعتراضات میلیونی خود را شروع و جهت حفظ و کرامت و حرمت انسانی خود و خانواده هایمان به اقدامات منطقی که در قوانین پیش بینی شده است دست خواهیم زد و این حق مسلم ما تمامی کارگران است .

 

آمار صدمه ، نقض عضو و مرگ و میر کارگران بدلیل فقدان تجهیزات ایمنی و اهمیت ندادن سرمایه داران و دولت بجان کارگران که حتی حداقل حقوق را نیز دریافت نمی کنند ، هرساله از صدها حوادث گوناگون برای کارگر خبر می دهد . رییس مرکز تحقیقات پزشکی قانونی دکتر محمود خدادوست اعلام کرد که در دو ماهه سال جاری ٢٦٥ نفر که دو نفر آنان زن بودند ، در حوادث ناشی از کار جان خود را از دست داده‌اند . بر اساس گزارشی میزان وفور حوادث در کارگاه‌های ساختمانی بیش از انتظار بوده و سقوط از بلندی با ١٢٧ فوتی بیشترین تعداد متوفیات حوادث ناشی از کار را در برمی گیرد . مدیر کل اداره کار استان البرز با اشاره به آمار توزیع حوادث در شهرستانهای استان اظهار داشت ؛ شهر کرج بیشترین تعداد حوادث را داشته است که با توجه به جمعیت شاغل در این شهر ، این آمار دور از انتظار نیست . وی افزود بررسی تعداد حوادث ناشی از آنها نیاز به تأمل ، بررسی و برنامه ریزی جدی دارد که بدلایلی همچون عدم نظارت کارفرما بر نحوه فعالیت کارگاه ، سهل انگاری و بی‌احتیاطی کارگران ، دستگاه بدون حفاظ یا دارای نقص فنی ، عدم تهیه و تحویل تجهیزات حفاظتی ، عدم آموزش کارگر و عدم استفاده کارگر از وسایل حفاظتی را بترتیب از مهمترین علل وقوع حوادث کار خواند . خبر چند روز گذشته مربوط به کشته شدن کارگر ٧٢ ساله در منطقه سه راه آذری تهران ، خیابان ۱۶ متری امیری است که متاسفانه حاکیست که کارگر ٧٢ ساله ای که باید پس از سالها کار از مزایای بیمه استفده کند ، باید در چنین سنی که حتما بدون داشتن بیمه در حال کار بوده ، مرگ را پذیرا باشد . اخبار همچنان گواه است که هنوز پس از سالها خانواده های کارگران معادن کرمان بدلیل ریزش و کارگران کارخانه یزد که بدلیل  انفجار درگذشتند  ، همچنان هزینه های مصوب و بیمه مناسب را دریافت نکردند . در یکی از خبرهای چند روز گذشته بقول دبیر کانون بازنشستگان قرچک و ورامین آمده که مطابق قرارداد یکساله‌ای که از مهر سال ۹۰ میان کانون عالی بازنشستگان کشور و شركت بیمه دی منعقد شد این شرکت ارائه خدمات بیمه‌ای باید بابت هر بیمه شدهٔ اصلی که فوت می‌کند یک میلیون تومان به حساب وی یا خانواده‌اش واریز کند . اما این شرکت ارائه خدمات بیمه‌ای به ۲۱۰ خانوادهٔ ساکن در شهرستان‌های قرچک و ورامین که طی دوسال گذشته ، بیمه شده اصلی شان فوت شده است بدهی‌ بالغ بر ۵۷۰ میلیون تومانی‌ دارد كه تا كنون پرداخت نشده است .

 

کارگران و دیگر کارکنان دولتی و بخشهای نیمه خصوصی ؛ چراکه اکثر شرکتهای بزرگ به وابستگان و فرماندهان سپاه با قیمت نازل واگذار شده ، همواره پیش از دریافت حقوق ، هزینه بیمه و بازنشستگی را پرداخت کرده اند ، اما اکنون در شهرهای بزرگ هم تسهیلات درستی در سازمان تامین اجتماعی وجود ندارد که از آنها استفاده کنند . اخبار رسمی حاکی از فقدان درمانگاهها و بیمارستانهای عمومی در بسیاری از شهرستانها می نمایند ؛ سخن از بیمارستان تخصصی که نباید کرد . بازنشستگان در حالی مجبور به پرداخت مضاعف حق بیمه شده‌اند كه بر اساس قانون الزام ، تامین اجتماعی مکلف اند تمامی نیازهای درمانی بیمه‌ شدگانش را بصورت رایگان برطرف کند . در این راستا برخلاف قانون اساسی مبنی بر آموزش و بهداشت کافی برای همه افراد جامعه ، هزینه طرح بیمه تکمیلی به بیمه شدگان تحمیل می گردد که این بیمه های نیمه خصوصی نیز بتدریج از ارائه خدمات طبق قرارداد سرباز میزنند . کارگران با وجود پرداخت هزینه های بیمه کار بازنشستگی باید بخشی از هزینه درمان را پرداخت کنند. بقول داوود رضوی کارگر بازنشسته اتوبوسرانی بسیاری از بازنشستگانی که در ازای پرداخت ماهانه حق بیمه قرار بوده است كه از خدمات بیمه تکمیلی دی استفاده کنند ، هنوز موفق به دریافت هزینه‌های درمانی خود نشده‌اند . وی با اشاره به سرگردانی روزانه صد‌ها کارگر بازنشسته از ساعات ۵ تا ۷ بامداد در صف نوبت دهی که از مناطق دوری چون کرج ، ورامین ، مامازند ، اسلامشهر و شهریار باید به ساختمانهای اسناد پزشکی بیمه دی واقع در میرداماد و پارک هنرمندان بیایند گفت ؛ بنظر می‌رسد مسئولان بیمه دی قصد دارند تا با معطل کردن بیمه‌شدگان بازنشسته برای خود زمان بخرد . وی با توهین آمیز خواندن این نحوه برخورد مسئولان شرکت بیمه دی با کارگران بازنشسته گفت شرکت بیمه دی بعنوان بدهکار باید از تمام نیرو و توانایی خود برای پاسخگویی به مراجعان استفاده کند و نباید با بازنشستگان مانند بدهکار رفتار کند . بیمه دی طی قراردادی با کانون عالی بازنشستگان تامین اجتماعی مکلف شده بود تا در ازای دریافت حق بیمه ماهانه ، از خدمات درمانی مراکز و بیمارستان‌های خصوصی استفاده کنند . از جمله مفاد فراموش شده قرارداد این بود که چنانچه فرد بیمه شده تا سقف ۱۰۰ هزار تومان هزینه کرد بتواند در ظرف مدت ۲۴ ساعت مطالبات خود را از شرکت بیمه دریافت کند . وی افزود این درحالی است که تعدادی از  بیمه شدگان برای دریافت مبلغ ۴۰ هزار تومان هزینه درمان از حدود ۶ ماه پیش سرگردانند و تاکنون بابت رفت و آمد میان ساختمان‌های بیمه دی مبلغ قابل توجهی را پرداخت کرده‌اند . حبیب الله فرهمند بازرس کار اداره کل تعاون ، کار و رفاه اجتماعی استان اصفهان كه سرپرستی اداره کار و رفاه اجتماعی شهرستان خوانسار را نیز برعهده دارد می گوید ؛ آیین نامه جدید دادرسی کار در جلسه ٢٢٢ شورایعالی کار در تاریخ ٨/۱۳۹۱ /٧ بتصویب این شورا رسید و سپس در تاریخ ۷/۱۱/۱۳۹۱ مورد تایید وزیر کار قرار گرفت ، در ۳۰ بخش دارای اشکال است .

 

زندانی شدن کارگران نیز علاوه بر تمام مشکلاتی که گفته شد یک معضل برای فعالین و ایجاد تشکلات مستقل است که نیروهای امنیتی شدیدا پیگیر آن هستند . اما مرگ افشین اسانلو موجب گردید که برای اولین بار همه تشکلات مستقل داخل کشور ، گروههای سوسیال دموکرات خارج کشور ، سازمانهای حقوق بشر ایرانی و بین المللی ، همچنین اتحادیه های بین المللی کارگری آنرا شدیدا محکوم کرده و تجمعاتی بهمین دلیل در شهرهای جهان برپا دارند . اکنون نیز در کارگران دیگری همچون رضا شهابی ، محمد جراحی ، شاهرخ زمانی ، بهنام ابراهیم زاده بهمراه دیگر فعالین کارگری در شرایط بسیار بدی در زندان می باشند . در میان آنها رضاشهابی بدلیل عدم معالجات و مراقبتهای پزشکی پس از عمل جراحی در شرایط نامطلوبی بسر می برد ، محمد جراحی بدلیل ابتلا به سرطان تیروئید وعدم دسترسی مناسب به پزشک با مرگ فاصله ای ندارد و بهنام ابراهیم زاده که بدلیل فشار سپاه و نیروهای امنیتی بزندان فرا خوانده شده تا فرزند سرطانی وی در ناامیدی بسر برد . در حال حاضر فشار سازمانهای کارگری ، سیاسی و حقوقی برای آزادی کارگران زندانی بیشتر شده ، اما از آنجاییکه حکومت و نیروهای امنیتی وجود کارگران پیشرو را مهمترین خطر ایجاد تشکل مستقل و بحرکت درآوردن کارگران می دانند ، شرایط آزادی آنها بسیار مشکلتر از دیگر زندانیان سیاسی بوده و بهمین جهت برخی فعالین کارگری همچون شریف ساعد پناه ، مظفر صالح نیا ، پدرام نصرالهی و دیگران یکپایشان در دادگاهها و یا زندان است .

 

منصور اسانلو در مورد مرگ برادرش گفت بازتاب مرگ مظلومانه افشین تکان دهنده بود ، انتشارخبر مرگ او همه کسانی را که احساس مسئولیت می کردند و توانایی عکس العمل داشتند رابه واکنش واداشت . رسانه ها با بازتاب وسیع خبرمرگ افشین ، در برانگیختن واکنشهایی که صورت گرفت نقش زیادی داشتند . زندانیان بند ٣٥٠ که در شرایط بدی در زندان بسر می برند و خودشان همواره شاهد برخورد بد زندانبانان بوده اند ، از جمله کسانی بودند که بلافاصله با وجود مشکلات و خطراتی که به خاطر اینگونه واکنشها آنها را تهدید می کند ، پیام تسلیت دادند و در آن با شهامت ، مسولان قضایی را عامل اصلی مرگ افشین اعلام نمودند . آنهایی که مثل من اسیر زندان بوده اند ، می دانند که چنین موضع گیریهایی بدون پیامد برای آنان نخواهد بود و با این حال آنان مبادرت به اعتراض کردند . متاسفانه این گونه مرگها ، کم در زندانها اتفاق نمی افتد و دامنه آن محدود به زندانیان سیاسی نیست . تعداد زیادی از زندانیان عادی نیز، بخاطر کمبود دکتر و دارو ، شرایط غیربهداشتی زندانها ، بدی و ناکافی بودن غذا ، کاهش بودجه ، کمبود و گران شدن دارو در اثر تحریم ها ، بی توجهی و سهل انگاری مسئولین زندانها ، سلامتی شان از دست می رود و می میرند . مسئولین هم از این وضع خبر دارند ، ولی کاری در این زمینه انجام نمی دهند . در شرایطی که اکثر مردم در خارج از زندان به دلیل گرانی ، دستمزد پائین و بیکاری ، قادر به سیر کردن شکم شان نیستند ، وای به حال زندانیان .

 

شاهرخ زمانی در مقاله ارسال از زندان تبریز می گوید ؛ وحشت دولت سرمایه داری از صد سال تجربه جنبش سوسیالیستی کارگری ایران موضوع بسیار مهم و بروزی است ، که از یک طرف هر تشکل نوپای کارگری را در معرض سرکوب و حمله دشمنان قرار می دهد و از طرف دیگر بدلیل عدم آگاهی لازم طبقاتی و برای ایجاد حاشیه امن در مقابل سرکوب ها در درون جنبش کارگری به مسیرهای رفرمیستی شانس انتخاب شدن بیشتری را می دهد . یعنی در شرایط پایین بودن آگاهی طبقاتی داشتن پیوند میان تشکل های کارگری و در کل جنبش کارگری با  جنبش سوسیالیستی را نتیجه فریب قلمداد کرده ، مورد  سرکوبی ایدئولوژیک قرار می دهند . کارگران و تشکل های کارگری را از ابزارها و مسیر اصلی و پیوند ارگانیک با قسمتهایی که امکان پیروزی را به دست می دهند ، جدا کرده به دنبالچه جریانات سرمایه داری و ضد کارگری تبدیل می کنند .

 

محمود صالحی در مورد کارگران و فعالین زندانی چنین می گوید ؛ جنبش کارگری ایران با تمام مشکلاتی که کارفرمایان و دولت حامی آنان برایش بوجود آورده اند ، همواره مبارزات خود را علیه هر گونه نابرابری و بی حقوقی خود و مردم محروم جامعه بپیش می برند و در این راه مشخصا دچار هزینه های سنگینی شده‌اند . با نگاهی گذرا به اخبار و گزارشات منتشره در رسانه‌های مختلف ، متوجه خواهید شد که قوه قضائیه ایران آستین ها را بالا زده تا بهرشکل ممکن مبارزات جاری جنبش کارگری و فعالان این جنبش را سرکوب و آنان را خانه نشین کند . ما روزانه شاهد این واقعیت هستیم که نهادهای امنیتی و دولتی ، کارگران را احضار ، بازداشت و زندان می‌کنند و تمام این فشارها همه و همه دستورش از طرف قوه قضائیه صادر می شود و در پرتو آن کارفرمایان بمیل خود کارگران را از کار اخراج می‌کنند و بمیل خود دستمزدها را تعیین می‌کنند . هر چند درخواست کننده برای احکام دستگیری یا احضارها توسط اداره اطلاعات صورت می گیرد ، اما با کمال تاسف عده ای قاضی نیز که بر سر میز قدرت نشسته اند چشم و گوش بسته و بدون هیچ گونه تحقیقی ، دستورات اداره اطلاعات را مو به مو اجرا و حتی از آنان استعلام می کنند که به فلان متهم چند سال حکم بدهند . بر کسی پوشیده نیست که همه این فشارها بر کارگران و فعالان کارگری کاملا با هماهنگی محافظین سرمایه صورت می‌گیرد اما در شعار و صحبتهایی که به خورد اذهان عمومی می‌دهند ، چنین وانمود می‌کنند که قوه قضائیه مستقل و هر قضاتی بر اساس مدارک مستند احکام را علیه متهم صادر می‌کند . این  برای من کارگر و هزاران کارگر دیگر این سوال را بوجود می‌آورد که قوه محترم قضایی ، لطفا بما کارگران بگوید جرم آن چند کارگری که در شهر های مهاباد ، رشت ، بوکان و سنندج دستگیر شدند و هر کدام از آنان را به یک الی دو سال یا بیشتر به حبس تعزیری محکوم کردید ، چیست !؟ لطفا توضیح دهید که جرم فعالین کارگری که هم اکنون در زندان به سر می‌برند ، چیست ؟! دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر  برای کارگران شاغل و بی حقوقی کامل و عدم ایجاد امکانات ابتدایی برای کارگران بیکار و اخراجی ، زندگی را طاقت فرسا و غیر قابل تحمل کرده است . فقر و فلاکت بیداد می‌کند و در کنار آن بنگاه‌های نیروی مادی و مافیای اقتصادی ، زندگی و معیشت توده کارگر و اقشار ستمدیده جامعه را وارد مخاطره جدی کرده است . امروزما  کارگران و فعالین کارگری بیشتر از هر زمان دیگری باید ضمن افشای حیله‌ها و نیرنگ‌های سرمایه‌داران و محافظین رنگارنگشان ، قدم برای ایجاد تشکل‌های توده‌ایی طبقاتی برداریم و بیشتر از هر زمان دیگری به اتحاد و همبستگی طبقاتی و همدلی و همکاری نیازمندیم . بدون شک طبقه کارگر ایران ضمن محکوم کردن این احکام سنگین و ناعادلانه علیه فعالان کارگری ، خواستار آزادی تمام کارگران زندانی و کلیه زندانیان سیاسی است .

 

بدیهی است برخورد تئوریکی گروهها و تشکلات مستقل تاثیر فراوانی در رشد مبارزه کارگران دارد ، اما برخورد ایدئولوژیکی که برخی گروههای سیاسی آنرا محور قرار داده اند تا ضعف بی پراتیکی خودرا پوشش دهند ، موجب تفرقه و هرز رفتن نیروها می گردد . اکنون زمان ایجاد تشکل مستقل است ، اگر این تشکلات قوت گیرند ، موجب می شوند تا کارگران بدانند جایی دارند که آینده آنها را تضمین می کند و همچنین موجب می شود که کارگران جذب تشکیلات زرد کارگری نگردند . اکنون زمان آن نیست که تشکلات مستقلی که بزحمت و در میان فشار سرکوب ایجاد شده اند ، یکی خودرا برتر و ضروری تر دانسته و همه توان خودرا نه در جذب کارگران ، بلکه در نفی تشکل مستقل دیگر بکار برد . اکنون کارگران آگاه و روشنفکران انقلابی باید از برخی سیاسیون داخل و خارج کشوری که سرگرم پیدا کردن نقطه ضعفی از کارگران پیشرو و مبارز هستند و در این حرفه هم استادند و با تردستی صدها فاکت از لنین و مارکس نیز پیوست گفتار خود می کنند که اکثرا حاوی توهین هم است ، دوری جویند . باید از تکیه کردن بر بعضی از کلمات و مفاهیم کارگران پیشرو که بدرستی بیان نشده اند ، برای تهمت زدن بوی که از مبارزه طبقاتی منحرف شده ، جلوگیری نمود . این مبارزان باید بهمدیگر همچون دوستی نگریسته که تنها راه نجاتش را پشتیبانی از یکدیگر بدانند و اگر بدلایلی چنین نمی کنند ، حداقل بدون نفی یکدیگر هرکدام در فکر آگاهی و جذب خیل کارگران آماده باشند . دشمن طبقاتی مسولان حکومتی و دولتی با بافتهای امنیتی ، نظامی ، لباس شخصی ، تشکیلات زرد کارگری ، اعتیاد ، فحشا و افکار خرده بورژوازی است که آگاهانه توسط حکومت در جامعه پراکنده می شوند . این دوستان نباید از آینده ای بترسند که چرا بقول سوسیال دموکراسی برخورد ایدئولوژیکی از ابتدا صورت ندادند تا همچون دوران لنین گروههای نارودنیکی و  غیره سر بیرون آورند . اکنون زمان ایجاد تشکل مستقل بعنوان تنها مامن و پایگاه کارگران است که باید همراه دادن آگاهیهای صنفی و سیاسی و همچنین دانش مبارزاتی توام باشد و مطمئن باشند که در پروسه ایجاد تشکل مستقل ، خود کارگران راه درست را از راه کج تشخیص خواهند داد .  در پایان به سخنان فریبرز  دانا و رضا شهابی گوش فرا دهیم که ضرورت امروز را ایجاد تشکل مستقل دانسته و بر آن تاکید کرده است زیرا تنها جاییست که کارگران با گرد آمدن در آن ، نه تنها خود توانا می شوند ، بلکه موجب قدرتمند شدن طبقه خود در مقابل طبقه سرمایه دار می گردند .

 

فریبرز رییس دانا در مقاله ای اشاره دارد که سرنوشت طنز تلخ تاسف بارِ بازمانده‌های برخی احزاب یا سازمانهای ِزمانی منتسب به چپ آموزنده است . آنها به همراه نولیبرال‌های اصلاح طلب به انتخابات مثل آمپول نگاه می‌کنند که بی بروبرگرد شفابخش است . هم ولایتیهای بی‌سواد و معصوم من در گذشته چنین می‌اندیشیدند و به من می‌گفتند ؛ کاری بکن بروم مریضخانه در شهر بخوابم و چند تا آمپولی بزنم تا از این درد بی‌امان زانو خلاص شوم و آرزو می‌کردند در پی مداوای اینها ، من هم خیری از صواب ببینم . آنزمان سخت بود قانع کردن آنان به اینکه آمپول همه جا و همیشه معجزه نمی‌کند . اینکه انتخابات بهرحال خوب است ، حتا اگر حق انتخاب واقعی نداشته باشی  چیزی است مانند معجزه‌ی آمپول . روی سخن من با سازشکاران و منتظرالکرسی‌هایی نیست که راه پارلمانی را گشوده‌ترین و کم‌هزینه ترین راه برای سهم گیری از قدرت تشخیص داده‌اند ، بلکه با چپهای ره گم کرده‌ای است که هنوز فرایند اعتبارشان را از گذشته‌ی چپ می خواهند بگیرند ، اما آلاف و الوف چرب و جایگاه گرم را از دل دادن به این و آن کاندیدایی بگیرند که سوابق دستور تیر یا تدوین برنامه‌ی تیراندازی به روی کارگران ، آزادی‌خواهان ، مبارزان ضدامپریالیست ، برابری‌طلبان ، سوسیالیست‌ها ، و دگراندیشان دارند . اینها چیزی کم از آن منتظرالکرسی‌های حرفه‌ای ندارند . همدلی با اینان به معنای همکاری مستقیم برای سپردن زمام امور محرومان به نمایندگان قدرت ِ محرومیت‌ساز است و بس . این کار چیزی جز درونی کردن منطق زور سیاسی و نظامی و منطق سرمایه‌ی خصوصی و دولتی و جناحی نیست . این راه و روش به ظاهر مصلحانه ، دموکراتیک و  بدور از خشونت تا کنون خطر ناامنی ، جنگ ، فقر منجر به کاهش عمرانسان‌ها و مرگ و میر  گردید و سلطه‌گری و انواع خشونتهای تکرار شونده بی‌بدیل را نتیجه داده است . لازم است از مسیر آگاهی‌رسانی و دعوت به اتحاد قلبی مبتنی بر درک طبقاتی و سرنوشت مشترک که در عمل می‌تواند زمینه ساز اتحاد تشکیلاتی باشد ، مردم ، مردمی که نیروی کار خود را می‌فروشند و نمی‌توانند خدمتگزار قدرت سیاسی واقتصادی باشند بلکه با آن همآوردی دارند ، قدرت خود را یا در یک پارلمان سراسر مردمی و قوه‌ی مقننه‌ی مبتنی بر اراده‌ها بدست آورند و تعیین کننده‌ی مدیران کشور باشند یا از طریق شوراها و تشکل‌های مستقل خود یا هر دو را به دست آورند .  مساله شرکت کردن یا شرکت نکردن نیست ، مساله توان و استقلال یا درمانده و یار اسارت‌گران ماندن است .

 

رضا شهابى در مقاله ای می گوید ؛ كارگران آگاه ، پيشرو و فعالين كارگرى در راه احقاق حقوق به حق كارگران در شرايط كنونى جامعه باید در بين كارگران خدماتى ، شركتى ، صنايع و كارگران ميدانى و فصلى حضور پيدا کرده و آنها را نسبت به شرايط به وجود آمده  مثل گراني ، بيكاري ، نبود امنيت شغلي و علت بوجود آمدن اين بحران ها آگاه کنند و با تهيه نشريات و بولتن هاي كارگري راه و روش مبارزه صنفي و رسيدن به مطالبات قانوني به كارگران را آموزش دهند . كارگران آگاه و پيشرو بايد از طريق آموزش و آگاهی دادن به كارگران تمامي صنوف ، تشكلهاي كارگري را در كشور رواج دهند تا مطالبات صنفي و سياسي خودشان را پيگيري كنند . همكاران ، دو نوع تبليغ به طور تفكيك ناپذيري همانند دو روي سكه به يكديگر مربوطند ؛ خواه تبليغات اقتصادي و خواه تبليغات سياسي ، هر دو بطور يكسان براي مبارزه طبقاتي كارگري ضروري مي باشند . زيرا هر مبارزه طبقاتي ، مبارزه اي سياسي  است . تبليغ در بين كارگران ارتباط جدا نشدني با ترويج شكل گيري تشكلها دارد و طبيعتاً در شرايط فعلي جامعه با سطح آگاهي فعلي كارگران در درجه اول اهميت قرار مي گيرد . كارگران بايد نسبت به آينده خودشان تصميم بگيرند. اعتراض كارگران نسبت به وضعيت موجود جامعه از قبیل كاهش قدرت خريد خانواده هاي كارگري و مردم ، گراني ، بيكاري ، پائين بودن دستمزدها ، نبود امنيت شغلي ، بالا بودن هزينه هاي درمانی و ... حق مسلم كارگران است . كارگران آگاه و پيشرو و فعالين كارگري بايد نوع برخورد تبعيض آميز كارفرمايان و مديران با كارگران و كاركنان مانند بستن قراردادهاي سفيد امضاء با ضمانت (چك و سفته) لغو قراردادها به صورت يك طرفه، استفاده مديران از امكانات رفاهي و مسافرت هاي خارجي با هزينه هاي بيت المال ، دريافت حقوق و پاداش هاي نجومي ، استفاده مديران از اموال بيت المال براي كارهاي شخصي ، گرفتن وام هاي سنگين براي نوسازي صنايع (كه عملاً در جاهايي مانند آپارتمان سازي، خريد سهام در بورس و غييره سرمايه گذاري مي كنند) و رفتارهاي دوگانه و تظاهر و تزوير كارفرمايان و سرمايه داران را در بين عموم كارگران و مردم افشا كنند . كارگران آگاه و پيشرو و فعالين كارگري و جنبش هاي اجتماعي بايد با هم متحد شوند و در تمام تظاهرات و اعتراضات براي كسب حقوق كارگران و صنوف ديگر از جمله دستمزد، شرايط كار، مسكن، نبود امنيت شغلي، كاهش قدرت خريد كارگران و غيره شركت كنند و با آميختن فعاليت خود با مسائل عملي و روزمره زندگي كارگران در متوجه كردن كارگران به عمده ترين سوءاستفاده ها به آنها یاری رسانند تا مطالبات خودشان را از كارفرمايان دقيق تر و عملي تر طلب كنند. بالا بردن فهم كارگران در زمينه همبستگي و مصالح عمومي كليه كارگران به مثابه طبقه واحد كارگري كه قسمتي از كارگران جهان را تشكيل مي دهند يك امر ضروري است. برگزاري نشست ها براي گفتگو و سؤال و جواب در بين كارگران، برقراري ارتباط صميمانه بين كارگران و پيشكسوت هاي جنبش كارگري براي كسب آگاهي و تجربه، چاپ نشريات ، بولتن كارگري ، مكاتبه با تمام تشكل هاي موجود جنبش كارگري ، چاپ بيانيه هاي تبليغي و انتشار آنها ، شكلهاي مختلف فعاليت كارگران پيشرو و فعالين كارگري مي باشد . ايجاد يك جنبش كاگري براي داشتن يك زندگي شايسته و شرافتمند در بين كارگران صنعتي و غير صنعتي و خدماتي اولين و حياتي ترين وظيفه كارگران است. كارگران آگاه و فعالين كارگري در شرايط حاضر جامعه بايد نيروهاي خود را متوجه كارگران بيكار و اخراجي ، كارگران و كشاورزان در روستاها و كارگران صنايع و شركتي و خدماتي و طبقه فرودست نمايند و كوشش كنند ذهن كارگران پيش قدم را نسبت به مسايل معيشتي آنها روشن نمايند ، تا اين كارگران با كارگراني كه آگاهي ندارند تماس حاصل كنند . همكاران ضمن اينكه بين كارگران در زمينه خواست هاي فوري و اقتصادي تبليغ كنند در عين حال بر احتياجات سياسي فوري ، مشكلات و خواست هاي طبقه كارگر ، تجاوزات نيروي انتظامي كه در هر اعتصاب و در هر يك از تظاهرات و اعتراضات كارگري جانب سرمايه داري را مي گيرد ، تمركز كنند و عليه محدوديت حقوق كارگران با هم متحد شوند . همكاران ! فقط كارگران مي توانند تا آخرين لحظه پيگیر و دشمن قطعي سرمايه داري لجام گسيخته باشند و بنا بر موقعيت طبقاتي خود نمي توانند هم نباشند و قادر به هيچ گونه گذشت و صلح و مصالحه اي نيستند . فقط كارگران مي توانند در راه آزادي اقتصادي ، سياسي و دموكراتيك مبارز و پيش قدم باشند ، زيرا ظلم و ستم سياسي و تبعيض در كارگران شديدتر است و نمي گذارد در وضعيت اين طبقه كه نه دسترسي بمقامات بلند پايه و مديریتی دارد و نه نفوذي در افكار اجتماعي- كوچك ترين تعديلي حاصل گردد و فقط كارگران قادرند بنیان استثماركنندگان و ستمگران را از ریشه برکنند .

 

 

 

گروه پژوهش کارگری شهریور ١٣٩٢